برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۳۶۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

یکی از آن دو تن را با گلوله زده از پا درآورد. آن دیگری که میخواست بگریزد او را هم زد. یکدسته از قوجه بیگلو در این هنگام در بازار بیله سوار داد و ستد میکردند، و چون از چگونگی آگاه گردیدند به خونخواهی کسان خود شتافتند، و در میانه تیراندازی رخ داد و دویقلازف با دو تن روس کشته شدند. یک سالدات زخمدار خود را بپاسگاه روس رسانیده از چگونگی آگاهی داد . پاسداران روس در زمان به بیله سوار تاخته دست بکشتار گشادند. سی و هفت تن را بیگناه کشته و گمرکخانه را با یکصد و سی و پنچ خانه نفت ریخته آتش زدند و سراسر دیه را را تاراج کردند. چهار روز پس از آن بار دیگر بخاک ایران تاخته در دیه زرگر هفده تن را کشته و دویست و هفتاد خانه را آتش زده سراسر دیه را تاراج کردند. سپس از آنجا به «شیرین سو» که گذرگاه شاهسونان است رفته بیست تن را هم در آنجا کشتند. سه روز دیگر باز به «جواد کندی» ریخته پس از تاراج و کشتار هفتاد و پنج خانه را آتش زدند. بدینسان دست بیداد بجان و داراک روستاییان بیچاره گشاده در اندک زمانی چند دیه را ویرانه گردانیدند.

دولت این داستان را تا چندی پوشیده میداشت تا آگاهی به برخی از نمایندگان رسید و آنان در مجلس بگفتگو گزاردند. مجلس وزیران را خواست که بیایند و چگونگی را بگویند. وزیران چون آمدند وزیر خارجه اندکی از داستان را گفته پاسخ داد که با سفارت روس در گفتگو می باشیم و فلان سرکرده را نیز با چهارصد سوار از آذربایجان به بیله سوار فرستاده‌ایم. با این سخنان داستان یافت.

این پیشامد از یکسو میوه پیمان روس و انگلیس، و از یکسو نتیجه کشاکش دربار با مجلس و رو آوردن شاه بسوی روسیان می بود، و بهر حال یک لکه ننگی در تاریخ جنبش مشروطه پدید آورد. ننک آورتر آن بود که روسیان کشته شدن دویقلازف و دو سالدات را بهانه گرفته بدولت ایران فشار میآوردند، و سپاه در نزدیکی مرز نگه داشته درخواست های سختی - از دستگیر کردن کشندگان آنان و پرداختن بیست هزار منات تاوان و مانند اینها - از والی آذربایجان می‌کردند،

۳۶۱