برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۳۴۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

«ویژگیها» میبود . مثلا همان دوچی روز تاسوعا شیر ببازار آوردی بدینسان که مردی را پوست شیر پوشانیده بروی تختی نشانده با خود گردانیدندی . این ویژه آن کوی میبود که دیگری آنرا نیاوردی . گفته شدی که آن پوست از آن کوی دیگری میبوده و دوچیان از دست آنان ربوده‌اند ، و از اینرو بنگهداری آن کوشیدندی . روز تاسوعا که بودی انبوهی از مردان آن کوی (بویژه از سیدان) بدسته در آمدندی ، بدینسان که از دو سو دست بکمربند یکدیگر انداخته زنجیره بس درازی پدید آوردندی، و شیر را بمیان انداخته، شعرخوانان و سینه‌کوبان روانه گردیدندی. لوتیان با تپانچه‌هایی بکمر همراهی نمودندی. در شعرهایی که خواندندی روی سخن بشیر داشتند و در «برگردان» آن گفتندی:

  «ایشیر یتش بوگون هرایه امداد ایله آل مصطفایه»  

این شعرها در تبریز زبانزد همگی میبود، و از اینرو چون در همان کشاکشهای مشروطه‌خواهی شعرهایی از این سو و از آن سو ساخته شدی بیشتر آنها با این «وزن» و «قافیه» بودی و با همان آهنک سینه‌زنی خوانده شدی.

باری روز تاسوعا دوچیان که بشیوه همه ساله شیر آورده بودند گردنکشی‌ها و خودنماییهای بسیاری میکردند و چون در شعرهای خود باین لنگه میرسیدند: «لعنت بیله قوم بیحیایه» (لعنت بچنان گروه بیشرم) دست بسوی آزادیخواهان داشته آنان را نشان میدادند، و بدینسان کینه میجستند.

پس از ده روز محرم نیز در آن کوی روزنامه‌ای بترکی آغاز کردند که چون بعنوان پرسش و پاسخ در میان یکمرد عامی با یک ملا نوشته میشد، و عامی ملا را «ملا عمو» مینامید روزنامه نیز به همان نام شناخته گردید. در این روزنامه که بترکی تبریزی نوشته می شد همه نکوهش و بدگویی از مشروطه خواهان میرفت و خرده‌ها بآنان گرفته میشد. چون رنجش میرهاشم همه از برگزیده نشدن بنمایندگی انجمن میبود بیش از همه بنمایندگان انجمن پرداخته میشد. من تا هشت یا نه

۳۴۱