برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۲۲۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

در اینهنگام در تهران یک مرد آزادیخواهی میزیست که خود جوان ولی بسیار دلیر و کاردان میبود، و سپس یکی از پیشروان بنام شورش ایران گردید. این جوان چون در کارخانه برق حاجی امین الضرب کار میکرد و مهندس آنجا میبود حیدر خان برقی شناخته میشد.

ولی چون در سالهای دیرتر «حیدر عمو اغلی» شناخته شد، ما نیز از همینجا او را بهمین نام خواهیم خواند. این حیدر عمو اغلی از مردم سلماس بوده، ولی در قفقاز بزرگ شده و در تفلیس درس مهندسی برق میخوانده. دربارهٔ آمدن او بایران چنین می‌گویند که چون یک دو سال پیش از مشروطه رضایوف که یکی از بازرگانان تبریز میبود، چنین میخواهد که ببارگاه مشهد چراغ برق بکشاند، و برای این کار بیک مهندس مسلمانی نیاز میبوده حیدر عمو اغلی را که سالش بیش از بیست نبوده از تفلیس بمشهد می‌آورد، و سپس عمواغلی از آنجا بتهران آمده در کارخانه برق اینجا بکار میپردازد، و چون شورش مشروطه پدید می‌آید یکی از هواداران آن میگردد.

در سال دوم مشروطه که در تهران انجمنهایی برپا می‌گردید یک انجمن نیز آذربایجانیان بنام انجمن آذربایجان بنیاد نهادند که میباید گفت نیرومندترین و بکارترین انجمنها میبود .

حیدر عمواغلی یکی از کوشندگان در آن انجمن میبود، و چنین پیداست که با «کمیته اجتماعیون عامیون» ایرانیان قفقاز بهم بستگی می داشت.

هر چه هست این حیدرعمو اغلی کشتن اتابکرا بگردن میگیرد، و چنین میگویند که تقیزاده هم آگاهی میداشته، و برای اینکار عباس آقا را که جوان خون گرم غیرتمندی میبود بر میگزیند و دستور کار را میدهد، و آنروز که عباس آقا تیر انداخت حیدر عمواغلی خود در جلو بهارستان میبوده، و میگویند برای کمک بعباس آقا ریک بچشم سربازان می پاشیده، ولی دانسته نیست تا چه اندازه راستست. آن «انجمن نمره ۴۱» که در کارت جیب عباس آقا یاد شده جز یک نام نبوده. ما با همه جستجو از چنان انجمنی آگاهی نیافته‌ایم. این نام مایه ترس هزاران

۲۲۴