برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۳۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

رفت، و بود تا امین‌الدوله بوالیگری آذربایجان آمد و چون داستان دبستان و پیشرفتی که در کار آموزگاری از آن پدیدار بوده شنید با تلگراف رشدیه را به تبریز خواست، و با دست او دوباره دبستان باشکوهی در ششگلان بنیاد نهاد که بشاگردان رخت و ناهار داده میشد و همه در رفت آن را امین‌الدوله می‌پرداخت، و بود تا در سال ۱۲۷۶ (آخرهای ۱۳۱۴) که امین‌الدوله بتهران خواسته شد و او حاجی میرزا حسن را با خود آورد تا در اینجا هم دبستانی بنیاد نهد. آن دبستان تبریز ببرادر بزرگتر رشدیه سپرده گردید.

امین الدوله و کارهای او پس از ناصرالدینشاه در سال ۱۲۷۵ (۱۳۱۳) نوبت شاهی به پسرش مظفرالدین رسید. این شاه جربزه پدر خود را هم نمیداشت، و امیدی به نیکی حال ایران با دست وی نمی‌رفت. ولی او خود همدردی و نیکخواهی می‌نمود، و از ناتوانی کشور و آشفتگی کارها سخن رانده نویدها می داد، و مردم که پس از پیش آمد تنباکو تکانی خورده، و بسود و زیان کشور دلبستگی پیدا کرده بودند از اینسخنان خوشدل می‌گردیدند. امین‌السلطان همچنان رشتهٔ کار را در دست میداشت، ولی پس از یکسال شاه او را برداشت و میرزاعلیخان امین الدوله را از تبریز بتهران خواست و رشتهٔ کارها را بدست وی سپرد، و چنین گفت که از کسی باک نکرده بپیشرفت کشور بکوشد.

امین الدوله بنیکی شناخته بود، و چون بتهران رسید و شاه نیز نیکی کارها را میخواست بکوشش پرداخت. چنانکه گفتیم با دست رشدیه در اینجا هم بنیاد دبستان نهاد و خود به پشتیبانی از آن برخاست. از آنسوی چون آشفتگی کارها را از نبودن قانون میدانست بر آن شد قانونی برای کشور بگزارد و آن را بشاه بپذیراند. نیز جلوگیری از رشوه، و ستمگری حکمرانان و درباریان کوشید، و برای درآمد و در رفت کشور سامانی اندیشید. کار دبستان نیک پیش رفت . امین‌الدوله شاه را بآنجا برد، و از خود و از شاه و از دیگران سی و شش هزار تومان (۳۶۰۰۰۰ ریال) پول گرد آورد که سود آن بدبستان داده شود، و برای سرکشی

۲۹