بتاجگزاری، و پافشاری او برای نگهداری بلژیکیان، و نپذیرفتن وزیران پاسخدهی را در برابر مجلس و مانند اینها آگاهی میداد.
اینها سران جنبش را بشورانید. اینان خواست محمد علیمیرزا را از آن رفتار نیک دانستند و آنچه در پس پرده میبود در یافتند، و این بود خاموشی را کنار گزارده بکار برخاستند. بدینسان که روز چهارشنبه شانزدهم بهمن (۲۲ ذیحجه) یکدسته از مجاهدان بانجمن در آمده با نمایندگانی که در آنجا می بودند بگفتگو برخاستند و تندیها نمودند که از چنان پیش آمدهایی نا آگاه میباشند و بیپروایی مینمایند. کم کم آگاهی بنمایندگان پیشهوران رسیده همگی در انجمن گرد آمدند. همچنین مردم چگونگی را شنیده و بازارها را بسته رو بآنجا آوردند. میرزا جواد ناطق نامهها را باز خواند و خود سخنانی گفت. مردم بشور و فریاد برخاستند. کسانی ناله و گریه می نمودند و کسانی زبان بنفرین و بدگویی میگشادند. از هر سو همهمه و غوغا شنیده میشد. مردم تو گویی یک چیز بسیار گرانمایهای از دست دادهاند و بیتابیها مینمودند. در این میان علما و ملایان را نیز یکایک میآوردند، و چون همگی گرد آمدند، واعظان بخاموش گردانیدن مردم کوشیدند و پس از گفت و شنید چنین نهادند که فردا در تلگرافخانه گرد آیند و کسانی را از تهران برای تلگراف خواسته گفتگو کنند. تلگرافی از انجمن بکسانی از نمایندگان مجلس فرستاده شد. همچنین علما تلگراف بدو سید کردند. تلگراف اینان را در پایین میآوریم:
خدمت حضرات آقایان حججالاسلام دامت برکاتهم امروز پاره مکاتیب از طهران بجمعی از اهالی تبریز رسیده و مآل همه آنها اینست که اعضای محترم دارالشورای ملی طهران دل تنگی از عدم پیشرفت امورات مشروطه دارند و اعلیحضرت همایونی را موافق نمیدانند و باین واسطه اهالی تبریز تماماً مشوش و بازار بسته و هنگامه است اهالی دولت را مشروطه دانسته و تمکین تمام داشتند این اخبارات موحشه اسباب هیجان عمومی شده اعضای انجمن تبریز باعضای دار الشورای اطلاع دادهاند که فردا پنجشنبه چهار ساعت از دسته گذشته در تلگرافخانه
حاضر شوند تا مخابره حضوری بشود این است که متمنی هستیم که حضرات حجج