برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۲۷۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

خوردن دوباره باز گردیدند.

کسانی از آگاهان ایشان پیامهایی بدارالشوری فرستاده و خواستار شدند، اگر بشود آنان نیز نمایندگانی از میان خود برگزیده بدارالشوری فرستند.

پیش از جنبش مشروطه، چون روسیان و ارمنیان و گرجیان و دیگران هر کدام دسته‌ای می‌داشتند کسانی از اینان نیز دسته‌ای پدید آورده بودند که از همشهریان خود نگهداری کنند، و اینان در نهان با کوشندگان تبریز پیوستگی می‌داشتند و از حال همدیگر آگاه می شدند. از بنیادگزاران آن نریمانوف، سوچی میرزا، میرزا جعفر زنجانی، مشهدی محمد عمو اغلی، محمد تقی شیرین‌زاده سلماسی، حاجی خان، نورالله خان یکانی، مشهدی محمد علیخان، میرزا ابوالحسن تهرانی، اکبر اسگویی، حسین سرابی، مشهدی باقرخان ارومیه‌ای، مشهدی اسماعیل میابی بودند. پس از مشروطه اینان، چون مردان آزموده و آگاهی می بودند و نیک میدانستند که مشروطه ایران که بآرامش و آسانی گرفته شده بآرامش و آسانی پیش نخواهد رفت و ناگزیر بکوششهایی نیاز خواهد افتاد، باین شدند که با همشهریان خود همدستی نمایند و فرستادگادنی بشهرها فرستادند.

به تبریز نخست مشهدی اسماعیل و سپس مشهدی محمد علیخان و حاجی خان و دیگران آمدند و اینانند که بنام «مجاهدان قفقازی» شناخته شدند چون از قفقاز آمده و خود رخت قفقازی بتن می کردند بآن نام خوانده گردیدند وگرنه از خود ایرانیان می‌بودند.

آمدن اینان بدلیری آزادیخواهان افزود، و چون مردان آزموده و دیده‌بازی می بودند در هر کاری پیشگام می شدند و راه بدیگران می‌نمودند و کسانی از اینان بسخنگویی نیز می‌پرداختند و بآگاهانیدن مردم می‌کوشیدند. یکدسته از بیباکی اینان رمیدند و ملایان آنان را بیدین خوانده و بیزاری نمودند. لیکن انبوه آزادیخواهان بآنان ارج گزاردند و از آمدنشان خشنودی نمودند.

به پیروی از اینان بود که علی مسیو و همدستان او دسته مجاهدان

۲۶۶