خود در یاری و نگهداری آنان آمادهایم و قران را باین گفتهٔ خود گواه میگیریم» و چنان بانک بر آوردند که تو گفتیی در سراسر شهر آواز آنان را شنیدند.
پس از پیمان بندی نمایندگان بدرود گفته و بدرشگهها نشستند و روانه گردیدند. آهنک جلفا داشتند که از آنجا از راه قفقاز و گیلان تهران رسند. در شهرهای قفقاز در همه جا از اینان با شور و شادی پیشواز کردند. در باکو گذشته از ایرانیان که بسیار فراوان میبودند و پیشواز و پذیرایی باشکوهی کردند، حاجی زینالعابدین تقیوف میهمانی کرد و پذیرایی شایانی نمود. طالبوف برای دیدن اینان بباکو آمد و هشت تن در یکجا پیکره بر داشتند. ولی دوباره بولادیقفقاز بازگشت و نوید داد که از پی آنان آهنگ تهران کند – نویدیکه بکار نبست.
دلبستگی ایرانیان قفقاز بمشروطه چون نام قفقاز برده شد میباید هنایشی را که جنبش مشروطهخواهی در ایرانیان آنجا کرد باز نماییم: چنانکه گفتیم ایرانیان در قفقاز بسیار می بودند. گذشته از بازرگانان و پیشهوران گروه انبوهی کارگر در کانهای نفت باکو کار می کردند و با رنج و خواری بسیار روز می گزاردند. در سایه کمی کار و فزونی ستم در کشور خود ماندن نتوانسته و بشهرهای بیگانه پناه برده و بآن کارهای سخت تن در داده بودند، و چنانکه گفتیم در جنگ ارمنی و مسلمان چند هزار تن از آنان بیگناه گشته شدند و خونهاشان از میان رفت.
زیان ناتوانی دولت ایران را آنان بیشتر در می یافتند و این بود چون آگاهی از جنبش مشروطه و بر پا گردیدن دارالشوری بایشان رسید بیش از دیگران شاد گردیدند، و بیاد خانه و خویشان خود افتاده ببازگشتن امیدمند شدند، و چنانکه گفتیم در هر شهری از نمایندگان پیشواز و پذیرایی باشکوهی نمودند.
کارگران کانهای نفت در صابونچی و بالاخانی بده هزار تن می رسیدند، و از نمایندگان خواستار شدند که بدیدن ایشان روند و نمایندگان
درخواست آنانرا پذیرفته و آهنک آنجا کردند و پس از دیدن و اندوه