برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۲۴۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

نشست‌ها را در آنجا برپا کردند.

چون نمایندگان ناآزموده، و آنگاه اندک میبودند، و در آن کاخ میز و صندلی نمیبود و همه بروی زمین می‌نشستند، و از نبودن سخن دیگر، بگفتگوی نان و گوشت تهران میپرداختند تا چندی مجلس سرد و بیرونق میبود ولی خواهیم دید که کم کم گرم گردید و به رونق افزود.

بیرون کردن میرهاشم و امام جمعه از تبریز به تبریز باز میگردیم: گفتیم مردم آرام نمی گرفتند و سران جنبش کوششهایی مینمودند. در این میان میرهاشم رفتار شگفتی می‌نمود. این مرد که پیشنماز گوشه‌گیری میبوده اکنون بنام آنکه من پیشگام شده و تکانی پدید آورده‌ام بآرزوی سروری افتاده بهمگی چیرگی مینمود. چنانکه گفتیم هنوز از روزهای بست نشینی این بدرفتاری ازو نمایان گردید. زیرا هر زمانیکه می‌آمد گروهی از سیدها و جوانان دوچی را با تپانچه‌ها بکمر، بپیش و پس خود میانداخت و چنان راه میرفت که تو گفتیی بیگلربیگی است. صندوق اعانه که برای در رفت بست نشینان برپا گردیده بود، این آنرا گنجینه خود پنداشته براتها مینوشت. در تنهایی کونسول را دیده بدیگران ارج نمیگزاشت. پس از بیرون آمدن از بست بدرفتاری بیشتر گردانیده و خود بتنهایی بدیدن ولیعهد میرفت و با او بگفتگو مینشست.

این کار او مایه بدگمانی شد و بزبانها افتاد که میر هاشم پول از ولیعهد گرفته و باو زبان داده که ببرچیدن دستگاه جنبش کوشد. چنین گفته میشد: «بولیعهد گفته کسیکه شتر را بالای بام برده همو تواند پایین آورد.» از کوتاه‌اندیشی جنبش را که نتیجه کوششهای صدها مردان میبود پدیدآوردهٔ خود میشمرد و بخوابانیدن آن امید میبست.

آزادیخواهان سخت رنجیدند ولی بپاس مردم دوچی، و از ترس تپانچه پیرامونیان میرهاشم سخنی نمی‌یارستند، تا روز بیست و سوم مهر (۲۷ شعبان) که نشست انجمن برپا گردیده بود میرزا حسین واعظ

رو بنمایندگان پیشه‌وران گردانیده، بی آنکه نام میرهاشم را برد

۲۳۴