برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۲۴۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

بشمردن بدرفتاریهای او پرداخت و نکوهشها نمود. لکن در آنمیان که وی سخن میگفت میرهاشم با دسته خود رسید و بانجمن در آمده بنشست، و از گفته‌های میرزا حسین دریافت که نکوهش از کارهای او کرده میشود، و با میرزا حسین پرخاش نمود، و در این میان برادران و کسان او بدرون ریخته میرزا حسین را بسیار زدند. دیگران یا گریخته یا از ترس خاموش ایستادند.

این پیش آمد بآزردگی مردم افزود. فردا یک دسته از آزادیخواهان در مسجد گرد آمده و بازار را بندانیدند، و ملایان و دیگران را بانجا آورده بیرون رفتن میرهاشم را از شهر خواستار گردیدند و پافشاری نمودند. میرهاشم ایستادگی نیارسته از شهر بیرون گردید و آهنگ تهران کرد.

این آسیب نخست بود که بجنبش تبریز رسید. زیرا در سایه آن، مردم دوچی که در شماره بسیار و در کوشش و تلاش دلیر و پا فشار میبودند، و گام نخست را در راه جنبش آنان برداشته بودند، بیشترشان خود را کنار کشیدند، و کم کم بدشمنی برخاستند، و خواهیم دید که از این دو تیرگی چه زیانها برخاست.

در این میان «نظامنامه انتخابات» و دستور آن از تهران رسیده بود. چنانکه دستور «نظامنامه» بود شش تن را برای «نظارت» برگزیدند که در حیاط انجمن جا گیرند و کار برگزیدن را روان گردانند. محمد علیمیرزا نیز از سوی خود اجلال‌الملک را بر گماشت، و چون رمضان فرا رسیده بود و روزها کار کردن سخت بودی چنین نهادند شب ها انجمن را باز کنند. در این روزها روزنامه‌ای بنام «انجمن» بر پا گردید که شماره یکم آن روز شنبه بیست و هفتم مهر (یکم رمضان) بیرون آمد.

در همان هنگام باز داستانی پیش آمد و آن بیرون کردن حاجی میرزا کریم امامجمعه از شهر بود. این مرد را گفتیم پیش از مشروطه دستگاه فرمان روایی میداشت. هر زمان که بیرون آمدی صد تن کمابیش

سید و طلبه و نوکر از پیش و پس استر او راه رفتندی. گفته‌اش در

۲۳۵