و «شیخی» نامیده شدهاند و دسته دیگری در برابر آنان خود را «متشرع» خواندهاند. در تبریز در میان دو تیره، جنگ و خونریزی پیش آمده و تا دیر گاهی مردم ایمنی نداشتهاند. هنوز مسجدی در تبریز «قانلو مسجد» (مسجد خونین) نامیده میشود و چنین میگویند که در آنجا بنام شیخی و متشرع خونریزی رخ داده.
پس از شیخ احمد جانشین او سید کاظم رشتی بوده. ولی پس ازو باز کشاکش پیدا شده، و حاجی محمد کریمخان در کرمان بدعوی جانشینی برخاسته و خود چیزهای دیگری بگفتههای شیخ افزوده، و در تبریز حاجی میرزا شفیع او را نپذیرفته و بهمان گفته های شیخ ایستادگی نشانداده، و نتیجه آن گردیده که در تبریز و شهرهای دیگر آذربایجان مردم بسه تیره گردیدهاند: شیخیان یا پیروان حاجی میرزا شفیع، کریمخانیان با پیروان حاجی محمد کریمخان، متشرعان یا دشمنان آن دو دسته و پیروان دیگر ملایان.
در سالهای پیش از مشروطه که ما گفتگو از آن میداریم، دیگر میانهٔ اینان زد و خورد و خونریزی نبودی. ولی سه دسته از هم جدا زیستندی. بدینسان که بخانههای یکدیگر آمد و رفت نکردندی، و دختر از یکدیگر نگرفتندی، و مسجدهاشان جدا بودی، و هر ساله در رمضان بالای منبرها گفتگوهای کیشی و بدگویی از همدیگر را بمیان آوردندی.
اما پیشروان اینان: چنانکه گفتیم شیخیان پیروان حاجی میرزا شفیع بودندی که پس از پسرش حاجی میرزا موسی جانشین گردیده و پس ازو نوبت بمیرزا علی آقا ثقةالاسلام رسیده بود. اینان چند مسجد بزرگی را در دست میداشتند و در رمضان و دیگر هنگامها در آنها گرد میآمدند. جز از خاندان ثقةالاسلام ملایان دیگری نیز – در تبریز و نجف – میداشتند.
کریمخانیان پیروان کریمخان و خاندان او میبودند و آنان چون در
کرمان نشستندی برای راهبردن پیروان در تبریز، کسانی را نماینده