برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۱۴۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

از آنان تپانچه و برخی افزار همراه می‌داشتند، و کار بیخردانه سید محمد رضای شیرازی را خواهیم آورد، ولی این جز از آن بود که سران در اندیشه جنک باشند.

کسانی خرده گرفته‌اند که چرا جنگ نکردند، و چرا از پیش از آن، افزار نبسیجیدند؟!. ولی این خرده از روی فهم و اندیشه نیست. کسان جنک ندیده، اگر هم انبوه باشند جنک نتوانند، و ایستادگی نیارند. کسانیکه بر سر دو سید گرد می‌آمدند اگر برزم برخاستندی نتیجه جز آن نشدی که پس از یکی دو شلیک بگریزند و گروهی در میانه کشته گردند، و از آنسوی عین‌الدوله بهانه پیدا کرده سران را بگیرد و هر یکی را بجای دور دیگری فرستد. بهتر همان بوده که کرده‌اند.

امروز عین‌الدوله با یکدسته سواره در پیرامون خود، همراه امیر بهادر و نصرالسلطنه، از نیاوران بشهر آمد. میخواست از چگونگی نیک آگاه گردد، و از نزدیک بچاره کوشد، و چون با همراهان بگفتگو نشست، چنین نهادند که در برابر شورش ایستادگی نمایند، و زود بکار برند. این بود او کسی به مسجد فرستاد و بعلماء پیام داد: شما بروید بخانه های خود، تا ما درخواست شما را بکار بندیم. آنان دلیرانه پاسخ دادند: «مقصود ما تأسیس مجلس عدل است که پس از این کسی ظلم و تعدی نکند، و چون عین‌الدوله مانع عدالتخانه است و دستخط شاه را اجرا نمی‌نماید پس خائن دولت و ملت است و باید از مسند وزارت بر خیزد».

عین‌الدوله دانست که دشمنی با خود اوست، و در ایستادن و زور بکار بردن پافشارتر گردید. امروز از بیرون آمدن زنان جلو گرفتند، و هر که را از ایشان می‌دیدند می‌گرفتند و در قراولخانه نگه میداشتند. زیرا دیروز میانهٔ یک دسته از آنان، با سربازان و قزاقان کشاکش رو داده بوده.

امروز با همه جار دولت جز از نانوایان و مانند آنان کسی دکان خود را باز نکرد و در مسجد و پیرامون‌های آن، انبوهی بیشتر گردید. پیش از نیمروز ختم سید عبدالحمید را برداشتند و روضه خواندند، و

واعظانی بمنبر رفته از عین‌الدوله و کارهای او بد گفتند، و هنگام پسین

۱۳۷