پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۴۴۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

مرد را در پلهای آن قصر بست که او سوخته بود و بوریا در آن مردم پیخت، آتش در زد چنانکه بشهر آمل بدان محلّه از گند نتوانستند گذشت، و از این بزرگان رویان مرد بود که ده‌هزار و بیست‌هزار قادری خدمت کرد، نگرفت و گفت در دنیا کدام پادشاه را زهرۀ آن باشد که خانۀ چون من مردی بسوزاند، و چون پائیز آمد حشم برگرفت که بدیلمان شود، چون ببنفشه‌گون رسید استندار کیکاوس خبر بداشت، با تیغ و کفن ناگاه از در دهلیز بازرفت و پیش اصفهبد در روی آمد، گفت کیکاوس ترا چه بر عصیان داشته بود؟ گفت من از دست مرزبان عمید آمل عصیان کردم که ولایت بضمان داشتم و وفا نکرد و او از من مطالبۀ مال کرد، گفت بفرمایم تا تخفیفی کنند، برود و با میان قوم خویش شود همین ساعت، تا مردم تو آواره نشوند و گمان نبرند ما با تو خطابی فرمودیم و باید که من بآمل رسیدن را تو با جملۀ لشکر بمن پیوسته باشی که میروم تا گرشاسف را از جهینه بزیر آورم، گفت ای خداوند من فرمان‌برداری کنم بآمل بخدمت پیوندم امّا لشکر همه آنست که بشمشیر بندگان خداوند بیامدند و من برهنه‌ام، گفت غم این نخورد و برود که چون بآمل رسی ما مدد کنیم، کیکاوس با میان لشکر خویش شد، چون اصفهبد بآمل رسید او بخدمت پیوست، مرزبان را بفرمود تا هزاردینار زر آملی او را بدهد و یک‌ساله زر ضمان که تشویش بود از او مطالبه نکنند، و از آمل کوچ کرد تا پایان جهینه و کیکاوس را پیش خواند گفت این مطابقه و بیعت عصیان تو و فخر الدّوله گرشاسف با همدیگر کرده بودید۱ ؟ گفت آری چنین بود، فرمود که بقلعه رود و او را بگوید که من از تو ببسیار پیشتر و بیشترم، اگر من با اصفهبد بسر نبردم تو نیز هم نبری، بحرمت من بیرون آید تا عفو کنم و اگرنه این کوه و دریا فرمایم....۲ و بگلپایگان او را آتش درفرمایم زد، کیکاوس بقلعه شد و این احوال و دیگر که میان ایشان بوده باشد با فخر الدّوله گفت و او را بزیر آورد، اصفهبد فخر الدّوله را عفو کرد و گلپایگان بر او مقرّر داشت و قلعۀ جهینه بازگرفت و کوتوال خاصّۀ خویش بنشاند و با مازندران آمد و از سیاه گیلان تا دینار جاری و جاجرم و شبینقان و جرمغان


________________________________________

(۱) - در نسخه‌های دیگر تاریخ طبرستان بغیر از الف و ب از اینجا تا سطر ۶ صفحۀ ۱۰۵ افتاده است.

(۲) - جای این کلمه در الف محو شده و ب این جمله را ندارد.