پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۳۱۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

آمل بیرون افتاد با دیلمان آمد و این جماعت بشهر غارت و تاراج میکردند. حقّ تعالی شهرهای مسلمانان را از فتن و وبا مصون داراد و خلایق را امن و رفاهیت روزی گرداند بمنّه و جوده۱.


کجااند اصحاب طریقت و ارباب حقیقت تا در این تاریخ بعد از آن‌که سمر و خبر را بباصر را [کذا؟] بباصره مطالعه فرمایند بصیرت برگمارند چه طبرستان با آنکه کوکیاهست۲ از زمین چندین ملوک و امرا و علما و حکما را با چندان کوشش و کشش مآل جلال حال بکجا رسید و از آن امارات نه کشتی ماند و از آن عمارات نه خشتی، شعر: کأن لم یکن بین الحجون الی الصّفاانیس و لم یسمر بمکّة سامر

نظم


رها نکرد فراق تو در۳ ولایت وصلنه راعی و نه رعیّت نه داعی و نه مجیب

بنزد بخردان چون آفتابستکه دولت بی‌درنگ و باشتابست جهان و هرچه زو در خاطر آمدسرایی دان که گویی موج آبست مگو در گوش دل گر هوش داریخوشا وقتا که هنگام شبابست مشو غرّه بدو در تیز بنگرجوانیرا مصحّف خوان که خوابست شب دیجور گر موی تو باشدنه تیغ آفتاب اندر قرابست تویی مجنون و گیتی لیلی توچه جای قصّۀ دعد و ربابست گرفتم گشت معشوق تو دنیانه آخر آخرت روز عتابست جگر تا کی خورد اسلام از توشریعت را دل از تو چون کبابست نه ننگت از جفا کاری و شوخینه شرمت از خدا و از کتابست خوش آید گر بگویندت که صدرترفیع القدر و مأمون الجنابست سرا معمور داریّ و نداریخبر از طاق کسری کان خرابست


________________________________________

(۱) - از اینجا تا آخر این مجلّد فقط‍ در الف هست و سایر نسخ که آنها را ندارند رشتۀ مطلب را قطع نکرده و تمیزی در آنها بین مجلّدات کتاب نیست، احتمال کلّی میرود که این قسمت‌ها مخصوصا این اشعار سست را کاتبی بر اصل نسخه الحاق کرده باشد.

(۲) - کذا فی الاصل و ظاهرا، گوگاه.

(۳) - در اصل: کر.