پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۲۷۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

و سیّد در مقام غرور بآخر پایۀ نردبان رسیده بود، تهوّر و تیزی کرد و بپیش آن لشکر باز شد و هرچه محمّد هرون آهستگی فرمود او تعجیل کرد، اعتماد بر حول و قوّت خویش زیادت نمود که بیست هزار مرد با او بود، سر او برگرفتند و بیست هزار مرد منهزم شده، و پسر او ابو الحسین زید بن محمّد را گرفتند و با سر او روز آدینه پنجم شوّال سنۀ سبع و ثمانین و مأتین ببخارا فرستاده و تن او بگرگان بی‌سر مدفون است معروف بگور داعی، و مدّت ملک او شانزده سال بود و پسر او زید بن محمّد بن زید سیّدی فاضل و بزرگوار و عالم بود و مدّتی ببخارا در بند اسمعیل بن احمد سامانی بماند و این ابیات۱ او راست در آن حالت، شعر:


ان تکن نالک الزّمان ببلویعظمت شدّة علیک و جلّت و اتت بعدها نوازل اخریخضعت عندها النّفوس و ذلّت و تلتها قوارع ناکباتسئمت دونها الحیوة و ملّت فاصطبر و انتظر بلوغ مداهافالرّزایا اذا توالت تولّت

و هم۲ از بند بخارا بطبرستان بدوستان مینویسد:


اسجن و قید و اشتیاق و غربةو نأی حبیب انّ ذا لثقیل ایا شجرات الجوز۳ فی شطّ‍ هرهزلشوقی الی افیائکنّ طویل الاهل الی شمّ البنفسج فی الضّحیبخشکرود من قبل الممات سبیل۴

این بیتها بر اسماعیل سامانی عرض کردند برو بخشایش آورد و بند برفرمود گرفت و پیش خویش خواند، بنشاند و گفت اختیار تراست اگر خواهی با طبرستان شو و اگر خواهی اینجا باش، گفت احوال طبرستان از آن تغییر گرفت۵ که آنجا توانم شد



________________________________________

(۱-۲) - این قسمت فقط‍ در الف هست

(۳) - کذا در ب، سایر نسخ. الجون [؟]

(۴) - این رشته اشعار اقتباس و تقلیدی است از قطعۀ مشهور یحیی بن طالب حنفی از معاصرین هارون الرّشید مخصوصا مصراع دوّم از بیت دوّم و مصراع دوّم از بیت سوّم آن با مختصر تغییر لفظی عین گفتۀ آن شاعر است (رجوع کنید بکتاب الأغانی ج ۲۰ ص ۱۴۹ چاپ دوّم و معجم البلدان در مادّۀ قرقری)

(۵) - کذا در الف، سایر نسخ: از آن گذشت.