پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۲۳۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

شیعه باشد بعهد او بود روزی او را بخواند و پیش خویش بر بالش نشاند و روی بعلیّ بن محمّد النّدیم کرد و گفت: شاعرترین اهل روزگار کیست گفت ابو عباده گفت بعد او گفت عبیدک ولد مروان بن ابی حفصه، بعد از آن روی بامام علیّ بن محمّد علیهما السّلام کرد، گفت من اشعر النّاس یا ابن عم فقال علیّ بن محمّد الکوفی قال المتوکّل و لم قال لقوله، شعر:


لقد فاخرتنا من قریش عصابةبمطّ‍ خدود و امتداد اصابع فلمّا تنازعنا الفخار قضی لناعلیهم بما نهوی۱ نداء الصّوامع

متوکّل گفت: ما نداء الصّوامع یا ابن عمّ قال اشهد أن لا اله الاّ اللّه و اشهد انّ محمّدا رسول اللّه۲ و تمامت این ابیات من نوشتم، شعر:


ترانا سکوتا و الشّهید بفضلناعلیهم جهیر الصّوت فی کلّ مجمع بأنّ رسول اللّه لا شکّ جدّناو نحن بنوه کالنّجوم الطّوالع

بهمین سبب و سایر اسباب امام علیّ بن محمّد الهادی را علیهما السّلام شهید کرد، و شب و روز بخمر و زمر و فجور و مجون مشغول بود. در کتاب نوادر اصمعی از احمد بن صالح دمشقی بروایت آورده است که یوسف بن عبد اللّه گفت از بحتری شنیدم که برای متوکّل جعفر قصیدۀ که مشهورست: عن ایّ ثغر تبتسم، گفته بودم و اند ماه مجاور آستانه بودم تا مگر فرصت عرض یابم و از آنکه او شاعران را بار ندادی و معرفت نداشت میسّر نشد روزی بدهلیزی از دهالیز نشسته بودم نحریر خادم بیرون آمد۳ مرا گفت یا بحتری امروز تراست، کار ساز تا ترا درون برم، گفتم قرب سالی است تا من کار ساختم و قصیده در آستین دارم۴ ، مرا دست گرفت از دهلیز بمقصوره و از مقصوره بدهلیز میبرد تا سیصد


________________________________________

(۱) - در اصل: یهوی.

(۲) - از اینجا تا آخر قطعۀ عربی از سایر نسخ افتاده و فقط‍ در الف هست

(۳-۴) - این جزء از عبارت فقط‍ در الف هست