پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۲۳۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

تری غیشه۱ فیه طوع الغمام و الغیم طوع ریاح تهبّ فبیضاء قد افرغت ماءهاو سوداء ذات عزال۲ تصبّ یخاف الرّجال اذها اذادحت فوقهم کالعدوّ الکلب فتلبس فوق سلاح الحدیدسلاح اللّبود اذا ما انسکب فتجلو اخلّة أسیافهمو تصدا۳ سیوفهم فی القرب کانّ بروق غما ماتهابریق صوارمهم تضطرب اذا الرّعد ناح بأرجائهاحسبت سحابته تنتحب تری الخیل یقمص من تحتهافطرف یخرّ و طرف یشبّ یجذّ الغصون۴ بأعطافهاو ترسخ فی الوحل منها الرّکب کأنّ علیها غلاظ‍ القیودفقد صرن یسبقن بعد الخبب و لیست بمطلقة بالسّیاط‍‌و لا زجرها بهلا او بهب و فرسانها فی نحور العدوّفقلب و قور و قلب یجب له فزعة عند وقع السّلاحکفزعة نفس کریم تسبّ

و در صفر سنۀ سبع و ثلاثین [و ماتین] محمّد بن عبد اللّه ببغداد شد، سلیمان بن عبد اللّه را بطبرستان پدید آوردند، دو سه سال زندگانی باحتیاط‍ کرد تا در سنۀ اربعین و ماتین از دبیران مرو منصور بن یحیی گفتند بوزارت بنشاند، بولایت بدعتها احداث فرمود و مال ولایت بدست مستأکله باز داد، طاهر بن عبد اللّه را این حال معلوم شد آن وزیر را معزول فرمود و محمّد بن عیسی بن عبد الرّحمن را بوزارت خویش اختیار کرد.


معتصم درین سال خادمی را از کبار درگاه پیش اصفهبد قاربن شهریار ملک -



________________________________________

(۱) - در اصل: عینه

(۲) - تصحیح قیاسی، در اصل غزال، و عزالی جمع عزلاء است بمعنی محل ریزش آب از مشک و غیره

(۳) - در اصل: یصدی

(۴) - تصحیح قیاسی و در اصل: یحدّ العضون.