پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۲۱۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

امیر المؤمنین بهوای مرو مرا با این جامۀ سواده۱ هم طاقت نیست، مرا بنشاند، بمذاکره و اسانید حدیث مشغول شدیم هرگونه می‌گفتیم تا او گفت: حدّثنی هشیم بن بشیر عن مجالد بن سعید عن الشّعبی أنّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله قال: اذا تزوّج الرّجل المرأة لدینها و جمالها کان فیها سداد عن عوز، فقلت یا امیر المؤمنین صدق هشیم حدّثنی عوف الأعرابی عن الحسن مرسلا أنّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله قال اذا تزوّج الرّجل المرأة لدینها و جمالها کان فیها سداد من عوز، مأمون تکیه زده بود باز نشست و مرا گفت، یا نضر السّداد لحن، گفتم آری یا امیر المؤمنین امّا لحن هشیم راست که او لحّانه بود، گفت میان سداد و سداد فرق چیست، گفتم: السّداد القصد فی الدّین و السّبیل السّداد البلغة و کلّ شئ سدّ به فهو سداد، گفت عرب را هیچ بیتی درین هست گفتم این است.


أضاعونی و أیّ فتی أضاعوالیوم کریهة و سداد ثغر

مأمون مدّتی سر فروافگنده ماند بعد از آن گفت: قبّح اللّه من لا أدب له، و دوات خواست، بر کاغذ توقیعی فرمود بخادم داد که من ندانستم این چیست، و از هرنوع أبیات عرب و اسمار و احادیث از من پرسید چون برخاستم خادم در دنبال من ایستاد و مرا پیش فضل سهل برد و توقیع بدو داد، چون مطالعه کرد مرا گفت چه سبب امیر المؤمنین ترا پنجاه هزار درم فرمود، حدیث هشیم با او گفتم که لحّانه بود، مرا گفت تو از خویشتن و خلیل احمد فصیح‌تر کسی را دیدی، گفتم آری من و خلیل نزدیک ربیعۀ اعرابی شدیم و او بر سطح خویش نشسته بود، ما را گفت: استووا، ما ندانستیم چه میگوید، أعرابیی دیگر با او بود گفت میدانید چه میفرماید، گفتیم نه، گفت میگوید: ارتفعوا، خلیل گفت از کلام اللّه است از آنجا که میگوید: ثُمَّ اسْتَویٰ إِلَی السَّمٰاءِ۲ بعد از آن گفت، هل لکم فی خبز فطیر


________________________________________

(۱) - کذا در الف، معنی و ضبط‍ این کلمه معلوم نشد، در ابن خلکان و منابع دیگر در نقل این حکایت در معنی عربی این کلمه «خلقان» آمده و در این صورت باید «فرسوده» صحیح باشد.

(۲) - قرآن سورۀ ۲ (سورة البقره) آیۀ ۲۷