برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۱۷۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
–۱۵۹–

على عليه السّلام در آن روز گفتند:

  سلام على من بايع اللّه شاريا و ليس علي الحزب القعود[۱] سلام  

و اوّل كسى را كه بيعت كردند و امير المؤمنين خواندند عبد اللّه بن وهب الرّاسبى بود و اوّل شمشير كه بدين بدعت بركشيد عروة بن أديّه روى بأشعث بن قيس نهاد، گفت: ما هذه الدّنّيّة و ما هذا التّحكيم أشرط‍‌ أوثق من شرط‍‌ اللّه، اشعث ازو برگرديد، شمشير بر كفل او فروگذاشت و اين حرامزاده بنهروان از شمشير امير المؤمنين على عليه السّلام بگريخت تا بعهد زياد او را گرفته پيش او آوردند، پرسيد كه در حقّ‌ على و عثمان چه گويى، بكفر هردو گواهى داد، زياد بن ابيه او را گردن فرمود زد.

و اصحاب اين بدعت را چهار لقبست، يكى: حروريّه بحكم آنكه بحرورا فرود آمده بودند، امير المؤمنين عليه السّلام [اهل] حرورا خواند بحكم آنكه در حضرت او مقرى اين آيت برخواند: قُلْ‌ هَلْ‌ نُنَبِّئُكُمْ‌ بِالْأَخْسَرِينَ‌ أَعْمٰالاً اَلَّذِينَ‌ ضَلَّ‌ سَعْيُهُمْ‌ فِي الْحَيٰاةِ‌ الدُّنْيٰا وَ هُمْ‌ يَحْسَبُونَ‌ أَنَّهُمْ‌ يُحْسِنُونَ‌ صُنْعاً[۲] گفت امير المؤمنين عليه السّلام: و اللّه هم أهل حرورا، دوم: المارقة[۳]، لأجماع الامّة على قول رسول اللّه: يمرقون من الدّين كما يمرق السّهم من الرّمية و قوله ايضا لعلى عليه السّلام: إنّك تقاتل النّاكثين و القاسطين و المارقين، سيوم: الشّراة، بدعوى ايشان كه گفتند ما نفسهاى خويش بخداى عزّ اسمه فروختيم، چهارم: الخوارج، لخروجهم على على عليه السّلام، و بعد هريكى از رؤساى ايشان كه بكشتندى بر ديگرى بيعت ميكردند تا بقطرى بن الفجاءة المازنى رسيد و مشهورترين و شجاع‌ترين ايشان او بود و اشعار او سيّد مرتضى در غرر الدّرر و ابو تمّام در حماسه آورد و مبّرد در كامل، و در وقت آنكه برو بيعت كردند پيش ابا خالد القنّانى مى‌نويسد:

  أبا خالد ايقن[۴] فلست بخالد و ما جعل الرّحمن عذرا لقاعد  

  1. در كامل مبرّد ص ۹۱ ج ۳ (از چاپ قاهره): الحزب المقيم
  2. قرآن سورۀ ۱۸ (سورة الكهف) آيۀ ۱۰۳ و ۱۰۴
  3. در اصل: المارقية
  4. در كامل ص ۹۲ ج ۳، يا انفر [كذا]