برگه:Tarikh-e Mashruteh-ye Iran.djvu/۴۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
تاریخ مشروطه ایران/ احمد کسروی
 

و مجادلات و تبلیغات ملحانه این عاجز در پطرزبورغ ایشان این امر را بمجرد ملاعبه و بازی و اهانت و تحقیر و یا خود حیله سیاسیه مقصود کشف افکار طرف مقابلست (کاش سئوال میشد و کشف افکار طرف مقابل میگردید) شمرده بسفارت خود در دارالخلافه طهران تلگراف نمودند که سید جمال الدین از طرف وزیر اعظم شفاهاً بعضی تبلیغات نمود اگر وزیر اعظم میخواهد که در آنمسائل داخل شوند رأساً بنهج رسمی با سفارت روس در طهران یا با سفارت ایران در پطربورغ مکالمه نمایند و سید جمال الدین که بنهج غیر رسمی بعضی تبلیغات نمود اگر پس از این سخنی ازینطرف بگوید مقبول نیست (لا حول و لا قوة الا بالله) راه رفته رنج کشیده بر جوع قهقری بنقطه اولی برگشت (شگفت) عقده حل کرده را دوباره محکم کردن (شگفت) اعلیحضرت پادشاه اسلام پناه نتایج اینگونه حرکات را بخرد خداداد دیپلوماسی از هر کس بهتر میدانند جناب وزیر اعظم چون از مضمون آن تلگراف مطلع شدند بخلاف عادت سیاسیین جهان بجای آنکه تأسف نمایند که چرا افکار و وزراء روس را در اینمسائل استکشاف ننمودند و جوابهای ایشان را استماع نکردند (بغرب صاحب گفته بودند که من چیزی بسید جمال الدین نگفته بودم که بوزارت روس تبلیغ نمایند) و من ایشانرا بپطرزبورغ نفرستادم (انا لله و انا الیه راجعون) اینک لعب معکوس اینک فکر عقیم اینک نتیجهٔ فاسده با اینملک چگونه توان راه اخطار را بست و از مهالکت دوری جست (بلاسبب شبهه در دلها افکندن و قلوب را متنفر کردن خداوند تعالی مگر بقدرت کامله خود ما را از آثار وخیمه اینحرکات حفظ کند...) واعجب از اینواقعه اینست پس از آنکه وعد احترامات و ستایش خود را از لسان مبارک اعلیحضرت شاهنشاهی شنیدم حاجی محمدحسن امین الضرب تبلیغ نمودند که رضایت اعلیحضرت شاهنشاهی اینست که این فاخر طهران را ترک نموده مجاور مقابر شهر قم بشوم هرچه در خیابان ذهن خود تفتیش نمودم سبب را ندانستم- آیا بجهت آن بود که دولت روس را ببراهین و وسائط دعوت بمسلک و مواده دولت ایران نمودم یا برای آنست که بخواهش وزیر اعظم بپطرزبورغ رفته در تبرئه ذمه و حسن مقاصد ایشان با دولت روس کوشیدم- یا بدین جهت که طریق حل مسائل را چنانچه خواهش وزیر اعظم بود بقوه کد و جد بدست آوردم- اگرچه بر مجرب ندامت رواست آنچه بپاداش مهمانی اول بمن گذشت مرا کافی بود که دیگر خیال ایرانرا نکنم اما لفظ شاهنشاه را مقدس شمرده خواستم بخلاف آنچه گفته بودند معلوم گردد که هم خیرخواهم هم مطیع دیگر این چه نقش است که باز ژاژخوایان گوازه پسند بالله علیکم اگر خدانخواسته ظهورات مرا از مسلک خیرخواهی منحرف و منصرف کند بر من چه ملامت خواهد بود سبحان الله توهم مزاحمت در مناصب هر وقت این صاحبان عقول صغیره و نفوس حقیره را بر این میدارد که ذهن وقاد نقاد اعلیحضرت شاهنشاه را درباره این عاجز مشوب گردانند اینک در حضرت عبدالعظیم نشسته تا امر از مصدر عزت چه صادر شود اسئل الله تعالی ان یمدکم بالعدل و الحق