تاریخ است، باید برای زرّ بابل یک عمر غیر طبیعی قائل شویم و اگر آنها را دارای عمر طبیعی بدانیم، ترتیب شاهان بهم میخورد و در این صورت باید بگوئیم، که مقصود از داریوش در دفعه اولی کبوجیه است، از اخشورش گئومات، از ارتخشثتا داریوش اوّل و از داریوش در دفعه دوّم خشیارشا و چنین حدسی دور از حقیقت است زیرا چگونه میتوان پذیرفت، که مقصود از داریوش در دفعهٔ اولی کبوجیه باشد و از اخشورش گئومات و قس علیهذا. داریوش با کبوجیه چه شباهتی دارد؟حتّی یک حرف مشترک در این دو اسم نیست و چنین است نیز اخشورش و گئومات، و غیره.
بنا بر آنچه ذکر شد باید گفت، که اینجای کتاب عزرا روشن نیست و چون ترتیب شاهان هخامنشی موافق تاریخ ذکر شده و نمیتوان بیمدرک اسمی را باسمی دیگر مبدّل داشت، باز طبیعیتر این است، که بگوئیم مقصود از زرّ بابل و یشوع در زمان داریوش دوّم پسران آنها یا اشخاصی از خانواده آنان بوده.
امّا ارتخشثتای باب هفتم کتاب عزرا که پائینتر بیاید همان اردشیر دوّم باحافظه است عزرا از طرف شاه مزبور مأمور گشته، نقره و طلا برای خانه خدا ببرد و آن خانه را آراسته شریعت موسی ۴ را مستقر دارد. اسمی هم از زرّ بابل یا یشوع در این باب برده نشده است، که باعث اشکال گردد. نحمیا هم چنانکه در جای خود بیاید معاصر عزرا بوده و از طرف اردشیر دوّم برای تعمیر دیوارهای بیت المقدس بآن شهر رفته. بنابراین رفتن عزرا و نحمیا به اورشلیم مربوط بزمان اردشیر دوّم است نه اردشیر اوّل، چنانکه بعضی تصوّر کردهاند. شرح این قضیّه در جای خود بیاید.
چون از مراجعت اسرای یهود از بابل به اورشلیم صحبت شد، بیمناسبت نیست باز تذکّر دهیم (بالاتر باین مطلب اشاره شده است)، که پس از صدور فرمان کوروش تمام یهودیانی، که در بابل بودند، حاضر نشدند به اورشلیم برگردند، زیرا عدّه زیادی از آنها در مدّت اسارت دارای کارهای صنعتی و تجارتی شده بودند و ماندن را در بابل برفتن به اورشلیم ترجیح میدادند. اسنادی، که از حفریات بابل بدست آمده، میرساند، که از یهودیان اسیر دو نفر صاحب دو بانک معتبر بودهاند، یکی را بانک «اجیبی و پسران» مینامیدند و دیگری را «پسران موراشوا زنیپپور[۱] » بانک
- ↑ Hilprecht and A. T. clay. Business Documents Of Murashou son of Nippur. Philadelphia, 1898. .