بعکس عقیده دارد، که باید این قرارداد صحّت داشته باشد و دلائلی، که عالم مذکور اقامه میکند، چنین است: اولا اینکه تاپمپ گفته از این قرارداد فقط سوادی در دست است، جهت این است، که در آتن رسم بود قراردادهای منعقد را بر سنگی بکنند. وقتی که طرف متعاهد قراردادی را نقض میکرد، آتنیها سنگ را میشکستند و، چون در ۴۱۱ ق. م این قرارداد را ایران باطل کرد، در آتن سنگ را شکستند. ثانیا ممکن نبود آتنیها صلحی با ایران بکنند، بیاینکه وثائقی برای خود و متحدینشان از ایران تحصیل کرده باشند. این است دلائل عالم مزبور[۱] ولی بنظر نمیآید، که این دلائل اقناعکننده باشد. اوّلا اگر رسم آتنیها این بود، که قراردادهای خودشان را با دول خارجه بر سنگی بکنند، میبایست بدواً سندی به امضا رسیده باشد، تا آن را بر سنگ کنده باشند، زیرا شکّی نیست در اینکه سفیر آتن سنگی به دربار ایران با خود نیاورده بود، یا بر فرض اینکه آورده بود، اردشیر بر سنگ امضاء نکرده یا مهر خود را بآن نزده بود. پس، اگر بالفرض سنگ را شکستند، اصل سند، که لابد نوشتهای بر پوست یا لوحه بوده، میبایست در جائی محفوظ مانده باشد. ثانیا اینکه عالم مذکور گوید، آتن البتّه وثائقی میگرفت، تا قرارداد صلح را قبول کند، دلیلی است نظری، که ممکن است بواسطه پیشامدهائی عملی نشده باشد. از شتابی که آتن در امضای مسوده کالّیاس کرده، پیداست، که دولت آتن عجله داشته با ایران صلح و قشون خود را بداخله احضار کند. بنابراین طبیعی است تصوّر کنیم، که سفیر آتن با مسودهٔ قرارداد به یونان برگشته و آتن آن را امضاء کرده، ولی بعد، چون اوضاع یونان تغییر کرده، نتوانسته همان نوشته یا نسخهٔ دیگر آن را به مهر اردشیر برساند، یعنی دربار ایران وعدهای داده و، بعد که دیده یونانیها بهم خواهند افتاد و آتن مجبور است قشون خود را بداخله احضار کند، در باب امضا بتعلّل قائل شده و دولت آتن هم نتوانسته فشاری برای امضا وارد آرد. نظر مذکور از اینجا نیز تأیید میشود، که چنانکه نوشتهاند در آتن
- ↑ Noeldeke. Et. His. s. la Perse Ancienne. p. 82-Paris 1896.