هخامنش کشته شد، لشکر ایران هزیمت یافته بطرف منفیس[۱] رفت و بقصر سفید پناه برد. این قصر مقرّ ولات ایران در مصر بود و آن را سخت محکم کرده بودند.
از اینجا معلوم میشود، که تمام مصر بر ایرانیها نشوریده بود و شورش بمصبّ نیل و اطراف آن محدود بوده. بعد دیودور گوید (کتاب ۱۱، بند ۷۴): اردشیر، چون از عدم بهرهمندی ایرانیان آگاه شد، سفیری به لاسدمون با هدایائی فرستاد، تا اهالی لاسدمون را بر آتن برانگیزد و آنها مجبور شوند از مصر دست کشیده برای حفظ خانهٔ خود به آتن برگردند. این سفیر موفّق نشد، زیرا لاسدمونیها هنوز لشکرکشی خشیارشا را بیونان فراموش نکرده بودند و از این جهت تکلیف اردشیر را نپذیرفتند. توسیدید اسم این سفیر را مگاباز[۲] نوشته (کتاب ۱، بند ۱۱).
او گوید، که سفیر پول زیادی خرج کرد، ولی بیبهرهمندی برگشت. پس از آن اردشیر ارتهباذ والی کیلیکیّه و مگابیز (بغابوخش) والی سوریّه را مأمور کرد، که هرچه زودتر قشونی جمع کرده به کمک ایرانیهای محصور بشتابند. این دو سردار لشکری از سیصد هزار نفر سپاهی ترتیب دادند، ولی چون بحریّه نداشتند، مجبور شدند یک سال تأمل کنند، تا سیصد فروند کشتی در کیلیکیّه و قبرس و فینیقیه برای آنها بسازند و ضمناً در این مدّت سپاهیان خود را بمشق و ورزش داشته آنها را برای تحمّل سختیهای جنگ آماده کردند در این احوال ایناروس جدّ داشت، که قصر سفید را بگیرد، ولی ایرانیان با رشادت حملات دشمن را دفع کرده مواقع خود را نگاه داشتند (کتاب ۱۱، بند ۷۵). سال دیگر، همینکه بحریّه حاضر شد، ارتهباذ عازم مصبّ نیل گردید و مگابیز بطرف منفیس پایتخت مصر حرکت کرد.
پس از ورود این قوّه بمصر، قشون مصری و یونانی از منفیس باستقبال قشون ایران شتافت و، پس از آن جنگ سختی شد، که ایرانیان غالب آمده سپاهیان ایناروس را ریزریز کردند و او با یونانیها فرار کرده به شهر بیبلس[۳] که در جزیرهٔ پرسپیتس[۴] واقع بود، پناه برد. این جزیره از دو شعبهٔ نیل تشکیل شده و در هر دو شعبهٔ رود مزبور کشتیرانی میشود. یونانیها برای اینکه کشتیهایشان