برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۹۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
مدخل

این مورّخ امتحان کرده که تاریخ عالم را بنویسد و اگرچه نمی‌توان گفت که خوب از عهده برآمده، ولی این نخستین امتحانی است که در عهد قدیم کرده‌اند.

از نوشتجات او در این زمینه معلوم است که در تحت نفوذ رواقیون[۱] بوده و عقیدۀ آنها در باب اخوّت تمام ملل و نیز راجع به اینکه «مورّخین از طرف خدا مأمورند یونانیها را با ملل غیر یونانی (یا چنانکه یونانیها می‌گفتند با بربرها)[۲] الفت دهند.» در تألیفات او منعکس شده. چنانکه گفته شد دیودور از هکاتیوس چیزهای زیاد اقتباس کرده. راجع باین مصنف هم معلوم است که، چون در زمان اسکندر بود می‌خواست، به جهانگیری‌های او معنی معینی داده او را برانگیختۀ آسمان برای نزدیک کردن ملل با یکدیگر بداند و از این نظر حکومت مطلقۀ اسکندر، یا چنانکه گویند، «استبداد منوّر»[۳] را ترویج، مذهب و تمدّن مصری را از نظر یونانی تفسیر کرده و دربارۀ اسکندر به مبالغه نزدیک شده. اینکه دیودور از نظر (هکاتیوس) در بسیاری از موارد متابعت کرده، نیز از اینجا پیدا است که نظر دیودور در موارد زیاد بنظر مان‌تن شبیه است، و حال آنکه نمی‌توان احتمال داد نوشته‌های او را دیده باشد. جهة مشابهت عقاید از این است که هکاتیوس کتاب خود را در زمینۀ عقاید مان‌تن نوشته و دیودور چیزهای زیاد از هکاتیوس اقتباس کرده.


  1. فلسفۀ رواقی یکی از مکاتب یا مذاهب فلسفی یونان است. بانی آن (زنن) یونانی بود و چون او در یکی از رواق‌های آتن عقاید خود را می‌آموخت، فلسفه‌اش بدین اسم معروف شد. رواقیّون راجع به اخلاق می‌آموختند که شخص باید خود را کاملاً مطیع عقل کرده به سلامتی، مال، لذائذ، محن و غیره بی‌قید باشد. یگانه وسیلۀ خوش بختی برای انسان در این است که با تقوی بوده تحمّل دردها و مصائب را در این راه چیزی حقیر بداند و چون انسان دارای تقوی شد، برای سعادت‌مندی او حدّی نیست.
  2. یونانیها یا بهتر گفته باشیم آتنی‌ها غیر یونانی را (بربر) می‌گفتند، چنانکه در داستانهای ما غیر ایرانی را تور گفته‌اند و عرب غیر عرب را عجم خوانده. غالبا تصوّر می‌کنند که بربر یونانی بمعنی وحشی است، ولی تصوّر نمی‌رود که چنین باشد، زیرا در جائی از کتاب هرودوت که در ذیل بیاید مورّخ مذکور گوید: «لاسدمونی‌ها (اهالی شبه جزیرۀ پلوپونس) پارسیها را بجای بربر خارجی گویند». از اینجا منطقی است استنباط کنیم که آتنی‌ها بجای خارجی بربر می‌گفتند.
  3. Absolntisme eelaire.
۷۸