برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۹۲۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

شود. جهت امیدواری او را به بهره‌مندی از اینجا باید دانست، که در زمان خشیارشا اعتباری زیاد و اهمیتی یافته بود و هفت پسر او مشاغل مهم در دوائر دولتی داشتند، ولی اردشیر، همین‌که بر کنگاش او آگهی یافت، پیش‌دستی کرده نابودش کرد (شرح قضیه در جای خود بیاید).

خصائل خشیارشا

اسم این شاه در داستانهای ما فراموش شده و در بعض کتب قرون اسلامی چنانکه در مبحث اوّل این فصل ذکر شد، اسم او را نویسندگانی مانند ابو ریحان بیرونی و ابن عبری و غیره ذکر کرده‌اند، ولی چیزی راجع به او نگفته یا اگر هم گفته‌اند بسیار مختصر و مندمج است. در کتیبه‌هائی، که از این شاه مانده و ذکر آن در جای خود بیاید، اطلاعاتی مندرج نیست، جز اینکه این شاه خود را معرفی کرده و گفته فلان بنا را من کرده‌ام، یا فلان سنگ را پدرم داریوش تهیه کرد و، چون چیزی بر آن ننوشت، اکنون من می‌نویسم. بنابراین یگانه منبع اطلاعات ما بر احوال این شاه مورّخین یونانی‌اند و از همه مفصل‌تر هرودوت به او پرداخته، زیرا نام خشیارشا با جنگهای مهم ایران و یونان ملازم است. پس، اگر بخواهیم دربارۀ او چیزی بگوئیم، مبنا را باید تنها مدارک یونانی قرار دهیم. از این نظر، یعنی، اگر این شاه چنان بوده، که یونانیها او را توصیف کرده‌اند، خشیارشا شخصی است شکیل، صبیح و خوش محضر. رفتارش نجیبانه است و نظرش بلند. دست باز دارد و دل جوانمرد، ولی با همین احوال عقب‌نشینی او بآن شتاب پس از جنگ سالامین خبطی است بزرگ، که ضعف او را آشکار می‌کند. نظرش در انتخاب اشخاص صائب نیست و بخطا می‌رود. رأی صحیح را می‌پسندد، ولی قوّت اراده برای اجرای آن ندارد. مغلوب زنان است و زمام امور را بدست خواجه‌سرایان و زنان می‌سپارد. دربارۀ اشخاص مفرط است یا مفرّط. خلاصه آنکه از او دورۀ انحطاط در خانوادۀ هخامنشی شروع شد و زمام امور بدست زنان و خواجه‌سرایان افتاد، ولی شایان ذکر است، که با وجود اینکه یونانی‌ها او را بدترین دشمن خود

تاریخ ایران باستان جلد ۱