برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۹۰۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

مانور سفاینی، که بحریۀ ایران را می‌نمود، شکست خورد. در عهد جدید، که تاریخ یونان و ادبیات آن مورد مطالعه گردید و نهضت علمی و ادبی در اروپا شروع شد، بر اهمیت این جنگها افزود و حالا هم در اروپا باین جنگها اهمیت شایانی داده در مدارس کیفیّات این جنگ‌ها را موافق نوشته‌های مورّخین قدیم، خاصة هرودوت، برای محصلین با آب‌وتاب بیان می‌کنند و میل دارند که کلیۀ گفته‌های هرودوت، حتی ارقام اغراق‌آمیز او را، صحیح بدانند. معلوم است، که بعض دانشمندان، مانند نیبور راجع به جنگهای ایرانیان با یونانیان با نظر تردید به نوشته‌های هرودوت و مورّخین دیگر یونانی نگریسته‌اند (به صفحۀ ۶۷۷ رجوع شود) و ناپلئون اوّل نظری در باب جنگهای خشیارشا با یونان اظهار کرده، که بالاتر گذشت (صفحۀ ۷۰۳) و حاصل آن این است که، چون گزاف‌گوئی و لاف‌زنی یونانیها معلوم است و نوشته‌هائی هم از پارسیها در باب این جنگها بدست نیامده، نمی‌توان در این باب قضاوتی کرد، ولی با وجود این اکثر اروپائیها مایل‌اند، که نوشته‌های مورّخین یونانی را صحیح بدانند و با عقیدۀ علمائی، که این نوشته‌ها را انتقاد می‌کنند، همراه نیستند. جهت چیست؟ جهت آن است که مردمان اروپا از حیث تمدن خودشان را مدیون یونان میدانند، چه علوم، ادبیات و صنایع یونانی بود، که به روم رفت و از آنجا به اروپا سرایت کرد و معلوم است، که با این مقدمه اروپائیها حسّیّاتی رقیق نسبت به یونانیهای قدیم می‌پرورند و اکثرا عقیده دارند، که اگر ایرانیها در این جنگ‌ها بهره‌مند می‌شدند، اساس تمدن یونانی و بالنتیجه رومی و اروپائی متزلزل می‌گشت.

نلدکه عالم آلمانی در این باب گوید: «روح یونانی فقط در مملکتی آزاد می‌توانست نشو و نما کند. ثمرات آن فقط در هوای آزاد حکومت ملی می‌توانست برسد و برای نسل‌های آتیه ذخیره شود. آسیائیها می‌توانستند از حیث تمدن ظاهری از یونان بگذرند، ولی تمدن حقیقی آزاد در دفعۀ اولی در میان یونانیها بوجود آمد. اگر در موردی غرور بجا بود، این مورد است، که یونانیهای متمدن غیر یونانی را بربر می‌خواندند. یونانیها هرگز نمی‌توانستند بدانند، که وقتی که کلیۀ هستیشان را

تاریخ ایران باستان جلد ۱