برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۹۰۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

تمیستوکل را نخورده در جائی مانند سالامین بجدال دریائی مبادرت نمی‌کردند.

در این صورت قوای یونانی خود به خود متفرق می‌شد و بعد قوای برّی و بحری ایران به پلوپونس حمله می‌کرد و، چون دیوار برزخ کرنت در آن زمان هنوز ساخته نشده بود و معبر کرنت بمراتب از معبر ترموپیل عریض‌تر است، مزایای قشون ایران و بحریۀ قوی نتیجۀ خود را می‌داد، یعنی بحریۀ ایران یک بیک شهرهای پلوپونس را تسخیر می‌کرد. قوای برّی هم از جناحین قشون پلوپونسی گذشته وارد آن شبه جزیره می‌شد و بالنتیجه تمام شبه جزیرۀ پلوپونس هم مطیع می‌گشت و جنگهای ایران و یونان برای این زمان با بهره‌مندی خاتمه می‌یافت. می‌گوئیم با بهره‌مندی خاتمه می‌یافت، زیرا بیشتر اهالی پلوپونس از اسپارتی‌ها راضی نبودند:

اولا اهالی آرگس علی‌رغم اسپارتیها دلشان با ایران بود، ثانیا مردم ایلوت، که از تسلط یونانی‌ها و رفتار آنان بیزار و متنفر بودند، همین‌که کشتی‌های ایران بسواحل لاسدمون نزدیک می‌شد و عملیاتی می‌کرد، بر ضد اسپارتیها قیام می‌کردند.

بنا بر آنچه گفته شد خبط بزرگ ایرانیان در این جنگها جنگ دریائی در بوغاز سالامین بود، که فتوحات قبل را عقیم گذاشت و باعث ضعف بحریۀ ایران گردید.

خبط دوّم، که از حیث اثرات کمتر از خبط اوّلی نیست، واهمۀ خشیارشا و عجله او در مراجعت به آسیا است. راست است، که پس از جنگ سالامین برتری ایران در دریاها متزلزل شد ولی بحریه ایران وجود داشت و دو ثلث بحریّه یونان هم معدوم شده بود و دیگر اینکه برتری قوای ایران در خشکی کماکان منازعی نداشت و خشیارشا می‌بایست بپر کردن جاهای تلفات سفاین خود پرداخته در همان حال آن قسمت قشون خود را، که بی‌مصرف بود به آسیا مراجعت دهد و با قشون زبده حمله به تنگ کرنت کند. با مراجعت افراد بی‌مصرف، که به هزاران نفر می‌رسیده، مسئلۀ آذوقه حل می‌شد و تزلزل برتری ایران در دریاها آن‌قدر در سپاه برّی مؤثر نمی‌گردید. امّا نگرانی خشیارشا از خراب شدن پل هلّس‌پونت مورد نداشت، زیرا، چنانکه اوری‌بیاد خوب مسئله را شکافت،

تاریخ ایران باستان جلد ۱