پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۸۳۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

مراجعت خشیارشا به آسیا

هرودوت گوید (کتاب هشتم، بند ۹۷-۱۲۲): پس از عدم بهره‌مندی در جدال سالامین خشیارشا نگران شد، که مبادا یونانیها به‌صرافت‌طبع یا به راه‌نمائی بعض ینیانها بطرف هلّس‌پونت رفته پل آن را خراب کنند و روابط او با آسیا قطع گردیده در اروپا مضمحل شود. بنابراین افکارش مشوّش گردید. بعد، برای اینکه خیال خود را از یونانیها و سپاهیان خود پنهان بدارد، چنین وانمود، که می‌خواهد سالامین را با قاره اتصال دهد و امر کرد کشتیهای باری فینیقی را بهم ببندند، تا بدین ترتیب پل و هم دیواری ایجاد شود و نیز در تدارک جدالی دیگر شد، تا همه تصوّر کنند، که می‌خواهد باز جنگ کند. از رفتار خشیارشا همه یقین حاصل کردند، که خشیارشا تصمیم کرده بماند و جنگ کند. فقط مردونیه، که از همه بهتر باحوال شاه آشنا بود، از ظواهر امر باشتباه نیفتاد. در این احوال خشیارشا چاپاری به ایران فرستاد، تا خبر شکست او را برساند. در میان موجودات فانی موجودی نیست، که زودتر از چاپار پارسی بمقصد برسد، زیرا پارسیها ترتیب این کار را بسیار ماهرانه داده‌اند. گویند، راه هر قدر طویل باشد، در آن آن‌قدر آدمی و اسب نگاه می‌دارند، که هریک روز راه یک چاپار و یک اسب داشته باشد[۱]. نه برف و باران ممکن است مانع از حرکت سریع چاپار گردد و نه شب و گرما. چاپار اوّلی موضوع مأموریت خود را به دوّمی می‌دهد و دوّمی به سوّمی و قس علی‌هذا، چنان‌که یونانیها در عید وولکان[۲] مشعل‌ها را دست بدست می‌دهند. چنین چاپار را، که با اسب بمقصد می‌رسد، پارسیها آنگارین[۳] می‌نامند.

وقتی که در شوش آگاه شدند، که خشیارشا آتن را تسخیر کرد، شعف مردم به حدّی بود، که تمام کوچه‌ها را با مورت[۴] فرش کردند، عطریات زیاد بسوختند و کارها را تعطیل کرده بسور و ضیافت و عشرت پرداختند. خبر ثانوی مردم را



  1. یک روز راه تقریبا بین چهار و پنج فرسخ بود.
  2. Wulcain به عقیدۀ یونانیها و رومیهای قدیم پسر خدای بزرگ و ربّ النّوع آتش و فلزّات بود.
  3. Angareion.
  4. Myrthe.