میکنند» و حکم کرد، سر آنها را از تن جدا کنند. خشیارشا در دامنۀ کوهی، که موسوم به اگال[۱] و محاذی سالامین است، نشسته جنگ دریائی را تماشا میکرد و، هر زمان رشادتی از یکی از سپاهیان خود میدید، اسم او را میپرسید و دبیران اسم رئیس کشتی و اسم پدر و موطن او را مینوشتند. در عدم بهرهمندی فینیقیها آریارمن پارسی هم دخیل بود، چه او با ینیان دوستی داشت. خلاصه آنکه جلادها به فینیقیها پرداختند. کشتیهای ایرانی، که فرار میکردند، به فالرون پناه بردند، تا در تحت حمایت قشون برّی باشند. در این جنگ دریائی از طرف یونانیها بیش از همه اهالی اژین رشادت کردند و بعد از آنها آتنیها. از اژینیها پولیکریت[۲] معروف شد و از آتنیها امنآناژی رونت[۳] و آمینیاس پالنّی[۴]. او در جستجوی آرتمیز بود، و اگر میدانست، ملکه در آن کشتی است، که مورد تعقیب او واقع شده، آنقدر پا میفشرد، تا او را اسیر کند یا خودش اسیر شود، زیرا رئیس بحریۀ آتنی چنین حکم کرده بود و علاوه بر آن ده هزار درخم جایزه معین شده بود برای کسی، که آرتمیز را زنده بدست آرد، زیرا آتنیها فوقالعاده خشمگین بودند از اینکه زنی بر ضدّ آنها قیام کرده و جنگ میکند، ولی یونانیها به گرفتن او موفق نشدند، چه او فرار کرده به فالرون رفت. گویند، که آدیمانت در ابتداء جنگ فرار کرد و کرنتیها، چون دیدند کشتی آمیرال فرار میکند، آنها هم فرار کردند، ولی بعد در نزدیکی معبد مینروسیراس [۵](ربة النوع عقل و حکمت) به قایق کوچکی برخوردند، که بانها نزدیک شد و اشخاصی، که در قایق بودند، فریاد کردند «ایآدیمانت، ای خائن یونان، فرار میکنی، و حال آنکه آنها فاتحاند و به آنچه میخواستند رسیدهاند».
آدیمانت باور نکرد و آنهائی، که چنین میگفتند، حاضر شدند در نزد کرنتیها گروی باشند، تا در صورتی که فتح آتنیها صحیح نباشد، کشته شوند. پس از آن آدیمانت برگشت و وقتی رسید، که جنگ خاتمه یافته بود. آتنیها چنین گویند، ولی کرنتیها این روایت را تکذیب میکنند. آریستید هم در این روز رشادتها بروز داد