حتی ژاپون و امریکای قبل از (کلومب) هم، از بابل است و بابل معلم تمام ملل میباشد، منشأ اساطیر تمام ملل را از نجومی که در نزد بابلیها رایج بود دانستند، در خود تاریخ مشرق قدیم فرضیات متهورانه کرده خواستند در هر قسمت چیزهای تازه بگویند و از این حقّ مورّخ، که از اوضاع قرون بعد استنباطهائی راجع باوضاع قرون قبل میکند، سوء استعمال کرده نتیجههائی گرفتند که اساس محکمی نداشت. چنین بود کتبی که در این زمان برای عامّه نوشته میشد، چنین بود نیز مصنفات وین کلر[۱] و جلد سوّم کتابی که (وینکلر) و (نیبور) نوشتند و معروف بتاریخ عالم است[۲] نیز در همین اوان (وین کلر)، (ثیم مرمان)[۳] کتابهائی نوشتند و اطلاعاتی را، که از خطوط میخی و آثار قدیمه بنی سام بدست آمده بود، جمع کرده، تبصرههای مفیدی بر آن افزوده، کلیاتی از تمام این اطلاعات استنتاج کردند. اگر (وین کلر) در مصنفات دیگر خود تمام مندرجات توریة را تا داود نتیجۀ معتقدات بابلی راجع به آفتاب و ستارهها میدانست، در این کتاب خود او با ثیم مرمان اساس مذهب عیسوی را هم از بابل استخراج کرد. در سر این مسئله، یعنی ارتباط توریة با بابل مباحثات و مشاجرات زیاد بعمل آمد، یکی از علل آن کتابی بود که (دلیچ) نوشت و کتاب مزبور بعنوان «بابل و توریة» معروف شد.[۴] این جریان، که در اروپا معروف به «پان بابیلونیسم» بود،[۵] یعنی جریانی که منشأ تمدّن، تمام عالم را از بابل میدانست، طولی نکشید و بر ضدّ آن جریان دیگری شروع گردید، ولی رویهمرفته جریان مذکور باعث شد که در اروپا توجّه و علاقه مخصوصی نسبت بتاریخ مشرق قدیم پدید آمد. جریانی که بر ضدّ «پان بابیلونیسم» شروع گردید نویسندگانی داشت مانند (ادوار مییر). این مصنف در کتاب معروف خود که موسوم به «تاریخ قدیم» است[۶] باز براه احتیاط و اسلوب صحیح برگشت و مخالف عقاید مصنفین مذکور، یا بهطوریکه میگوید، ضدّ «مکاشفات برلنی» گردید.[۷] مصنفی دیگر مانند (کوگلر)، که در هیئت و نجوم بابل