بعد هرودوت گوید: «پس از تعیین خشیارشا بولایت عهد داریوش به تدارکات لشکرکشی مشغول بود، ولی در سال بعد از شورش مصر، پس از ۳۶ سال سلطنت، فوت کرد و این مسرت را نداشت، که شورش مصر را فرونشاند و از آتنیها انتقام بکشد». سال فوت داریوش را ۴۸۶ ق. م معین کردهاند بنابراین مدّت سلطنتش ۳۶ سال بود (۵۲۲-۴۸۶ ق. م). مقبرۀ این شاه در نقش رستم است و این محل تقریبا به مسافت سهربع فرسخ از تختجمشید واقع است (در فصلی، که راجع بآثار دورۀ هخامنشی است، شرح آن بیاید).
خصال داریوش
داریوش بزرگ شاهی بود عاقل و دارای ارادۀ قوی و حزم. هرچند در بعض موارد شدّت عمل نشان میداد، ولی غالبا رفتارش با مردم و ملل مغلوبه ملایم و معتدل بود. در انتخاب اشخاص برای کارها نظری صائب داشت و بخطا نمیرفت.
اگر پس از کبوجیه او بتخت ننشسته بود، شاید دورۀ هخامنشی هم مانند دورۀ مادی زود سپری شده بود. این شاه دولت بزرگ ایران را در واقع امر از نو تأسیس کرد و بآن تشکیلاتی داد، که در آن زمان و در آن محیط بهتر از آن عملی نبود، چنانکه اسکندر و سلوکیها و ساسانیان و حتی، بعد از قرونی اعراب، با تغییرات جزئی، که راجع به اساس نبود، همان، گرده را تعقیب کردند. این تشکیلات دولت وسیع هخامنشی را با وجود بیلیاقتی اکثر شاهان این سلسله بعد از داریوش، تقریبا دویست سال بپاداشت و بالاخره، وقتی هم که انحطاط آن بحدّ نهایت رسید، فقط شخصی مانند اسکندر توانست آن را از پای درآورد. در زمان داریوش دولت ایران باعلی درجۀ وسعت خود رسید و پس از او دورۀ شاهان ضعیف النفس هخامنشی شروع شد.
محققین داریوش را یکی از بزرگترین شاهان ایران دانسته و اکثرا او را «شاه بزرگ» بمعنی حقیقی این عنوان خواندهاند. نلدکه، که خودش گوید از جهت حب یونان درباره ایرانیان چندان مساعد نیست (مقدّمۀ تتبعات تاریخی در باب ایران قدیم).
راجع به این شاه چنین نوشته: «داریوش مهمترین پادشاه هخامنشی و بیشک در میان