هرودوت هم مساکن اصلی سکاها را صفحاتی میداند، که در شمال و شمال و شرق سیحون واقع شدهاند، ولی بطلمیوس بهتر حدود سکائیۀ آسیائی را معین میکند و گوید، که این مملکت از دریای ماتید (آزوو) ورود (را)، یعنی ادیل تا مغولستان و تبّت و سریک (چین) امتداد یافته و از طرف جنوب با سغد و هند همجوار است.
در باب طرز زندگانی و اخلاق و عادات سکاهای اروپائی شمهای از قول هرودوت ذکر شد. از نوشتههای او چنین استنباط میشود، که مردمان سکائی از حیث تمدن هم مختلف بودهاند. بعضی بدوی هستند و با زنان و اطفالشان روی اسبها و عرابهها از جائی به جائی حرکت میکنند و برخی فلاحتی. از نوشتههای سایر یونانیها کلیة این نظر حاصل میشود، که سکاها مسکرات زیاد صرف میکردند، حتی اگر کسی شراب خالص میخورد میگفتند «باسلوب سکائی» خورده، ولی سترابون این اسناد را تکذیب کرده. در باب خانواده بالاتر ذکر شد، که بقراط[۱] و سترابون گویند، سکاها زنان متعدد داشتند و نویسندۀ آخری گوید، زنان بعض مردمان سکائی اشتراکیاند. او نیز گوید، که سکاها کم میخورند و قانعاند، ولی کلآرخسول[۲] گوید، که زندگانی با تجملی داشتهاند. غذای سکاها عبارت بوده از گوشت و شیر. از شیر مادیان سرشیر و روغن میگرفتند. لباسشان ترکیب مییافته: از شلوارهای بلند، روپوشی، که آسترش از پوست بود، از کمربند و کلاه نوکتیز نمدین و نیمچکمههائی، که شلوار را بدرون آن داخل میکردند. اطلاعاتی، که از حفریات بدست آمده، دلالت میکند، بر اینکه لباس زنان عبارت بوده از پیراهن بلندی، که تا قوزۀ پا میرسیده، از کمربند و نیز روپوشی مانند ردا. مردان و زنان سکائی تزئیناتی از گردنبند و دستبند و گوشواره و غیره داشتهاند.
تزئینات از طلا بوده. اسلحۀ سکاها این اشیاء است: تیر و کمان، زوبین، چاقو، شمشیر، تبر، سپر، زره. اسلحه را از آهن و مفرغ و مس میساختند. اسباب خانه عبارت است از: دیگها، کاسههای فلزی، ظروف چوبین، دیزیها و ظروف سفالین. جامها