به مملکتی، شمهای از اخلاق و عادات مردم آن مملکت از قول مورّخین و نویسندگان قدیم گفته میشود، در اینجا هم شرح ذیل را بر آنچه بالاتر از قول هرودوت ذکر شده میافزائیم.
سکائیّه از نظر دیگران
آنچه تا حال ذکر شد، از نوشتههای هرودوت بود، که مورّخ نیمۀ قرن پنجم ق. م است و از گفتههای او به خوبی استنباط میشود، که اطلاعات خود را از یونانیهای همجوار سکاها غالبا تحصیل و در بعض گفتههای یونانی هم تردید کرده. از گفتههای او روی هم رفته این نظر حاصل میشود: مردمانی مختلف در دشتهای وسیعی، که از دانوب تا درون آسیای وسطی امتداد مییابد، سکنی داشتند و یونانیها اغلب این مردمان را ندیده، به سرزمین آنها نرفته بودند و منبع اطلاعاتشان نسبت به آنها خود سکاهای همجوار یونانی بودهاند. حدودی را، که هرودوت برای سکائیۀ اروپائی معین میکند میتوان گفت، که موافق جغرافیای کنونی از رشتههای جنوبی کوههای کارپات شروع میشده، متابعت سواحل شمالی دریای سیاه را میکرده و تا رود دن امتداد مییافته. اگر چنین بوده، باید گفت، که سکائیۀ هرودوت شامل این قسمتهای اروپای جنوب شرقی میشود: بسارابی، خرسون، اکاترینوسلاو، تورید (قریم) پودولسک، پولتاوا، کییف، چرنیگف، کورسک، ورنژ[۱] تا ۵۲ عرض شمالی.
عدّه رودهائی، که هرودوت شمرده، هشت است و بعض این رودها هنوز بطور قطع تطبیق نشدهاند. به هرحال رودهای مزبور از این قرارند: ایستر (دانوب)، تیرا (دنیستر)، هیپانید (بوگ)، بریستن (دنیپر)، پانتیکاپ، هیپاکیر، گرّس، تاناایس.
آخری دن کنونی است. به عقیدۀ هرودوت از رود دن بطرف مشرق سارماتها سکنی دارند، ولی از قرن دوّم میلادی ببعد جغرافیون بجای سکائیه لفظ سارماتیّه را استعمال میکنند (جغرافیای بطلمیوس)[۲] و سکائیه آسیائی معروفتر میگردد. اگرچه