پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۵۳۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

این مغ برادری داشت، که به سمردیس (بردیا)، برادر کبوجیه، خیلی شبیه و موسوم بهمان اسم بود. مغ از این شباهت و نیز از غیبت طولانی کبوجیه استفاده کرده برادر خود را بتخت سلطنت نشانید، جارچی‌هائی بتمام ایالات و از جمله بمصر فرستاد، تا مردم را به بیعت او خوانده بر کبوجیه بشورانند، زیرا همه از دیوانگی‌های او خسته شده بودند. رسول پاتی‌زی‌تس به لشکر ایران در موقعی رسید، که کبوجیه از مصر بطرف ایران حرکت کرده بمحلی در شام موسوم به آگباتانا[۱] وارد شده بود. او مأموریت خود را انجام داد، بدین معنی، که در میان لشکر بصدای بلند عزل کبوجیه و جلوس شاه جدید را اعلان کرد. کبوجیه در ابتداء پنداشت، که پرک‌ساس‌پس به او خیانت کرده و بردیا را نکشته. بنابراین به او چنین گفت «حکم مرا چنین اجراء کردی؟» او در جواب گفت «شاها، این شایعه، که سمردیس برادر تو قیام کرده، دروغ است. خودم امر تو را اجراء کردم و با دست خود او را به خاک سپردم. اگر مرده‌ها از گور برمی‌خیزند، پس منتظر باش، که آستیاگ، پادشاه ماد، هم بر تو بشورد. از سمردیس‌مترس، چه او مرده. به عقیدۀ من باید شخصی را فرستاد برسول رسیده او را بیاورد، تا بدانیم، کی او را فرستاده، به ما بگوید، که سمردیس را باید شاه بدانیم» کبوجیه رأی پرک‌ساس‌پس را پسندید و کس فرستاد، جارچی را آوردند. پرک‌ساس‌پس به او گفت: «تو گوئی، که از طرف سمردیس پسر کوروش آمده‌ای، آیا خودت او را دیده‌ای یا کسی از ملازمان او به تو این مأموریت را داده؟ اگر راست بگوئی آزادی، بهر جا که خواهی بروی».

جارچی جواب داد «من سمردیس را، از زمانی که کبوجیه بمصر رفت، ندیده‌ام، این امر را کسی بمن داد، که از طرف کبوجیه نگهبان قصر است و او بمن گفت، که این امر سمردیس پسر کوروش است». پس از آن کبوجیه به پرک‌ساس‌پس گفت «معلوم می‌شود، تو امر مرا اجرا کرده‌ای و تقصیر نداری، ولی ندانم از پارسیها کی آن یاغی است، که خود را سمردیس می‌نامد؟». پرک‌ساس‌پس جواب داد:



  1. Agbatana.