پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۵۰۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

او مبالغه کرده، ولی برای ما اهمیت ندارد، چه سیره دولت‌های ایران در هر دوره غالبا همین بود، که پس از تسخیر مملکتی، شخصی را از خانواده سلطنت آن مملکت به حکمرانی می‌گماشتند. چنانکه گذشت، کوروش هم در ابتداء خواست با لیدیّه همین کار کند و چنانکه بیاید، در دولت هخامنشی عدّۀ پادشاهان دست‌نشانده کم نبود.

از منفیس، پایتخت مصر، کبوجیه بشهر سائیس، که در نزد مصریها خیلی مقدّس بود، رفت و بقول هرودوت مومیای آمازیس را بیرون آورده در آتش انداخت.

مورّخ مذکور گوید: این اقدام باعث نفرت پارسی‌ها و هم مصریها گردید، چه در نزد پارسی‌ها آتش مقدّس است و مرده را نمی‌توان بآن داد، اما مصریها آتش را ذی‌روح دانسته عقیده دارند، که او هر چیز را می‌بلعد، تا از غذا سیر می‌شود و با غذا می‌میرد. نیز مصریها گویند، که قربانی این عمل کبوجیه نعش آمازیس نبود، بلکه جسد شخصی بود، که قدّش مساوی قدّ او بود و در مقام استدلال گویند:

غیب‌گوئی آمازیس را از این قضیه آگاه داشت و او در زمان حیات، جسد این شخص را در مدخل مقبرۀ خود گذارده دستور داد، نعش خود او را در همان مقبره در جائی عمیق‌تر بگذارند، ولی من تصوّر می‌کنم، که آمازیس چنین دستوری نداده و این گفتۀ مصریها حرف است و بس (کتاب ۳، بند ۱۶). این است نوشته‌های هرودوت دربارۀ کبوجیه و پائین‌تر، پس از اینکه تمام کارهای این شاه در مصر ذکر شد، باین نوشته‌ها و اینکه تا چه اندازه این روایتها موافق واقع است، رجوع خواهیم کرد.

سفر جنگی به آمّون و حبشه

پس از تسخیر مصر کبوجیه بخیال جهان‌گیری‌های جدید افتاده سه مملکت را در نظر گرفت: قرطاجنه، آمّون و حبشه. حمله به قرطاجنه می‌بایست از طرف دریا بعمل آید، به آمّون و حبشه از خشکی. چون از اوضاع حبشه اطلاعاتی در دست نبود، کبوجیه بقول هرودوت سفیری بدان مملکت فرستاد، بعنوان اینکه هدایائی برای پادشاه آن می‌برند و در نهان دستور داد، که تحقیقاتی در باب آن کرده ضمنا معلوم دارند، که مسئلۀ (میز