گوید: «فقط عدّهای قلیل از اشخاصی، که بمصر رفتهاند، متوجۀ نکتهای شدهاند، که من میخواهم بیان کنم. دو دفعه در سال از تمام یونان و فینیقیه ظروف سفالین، که پر از شراب است، بمصر حمل میشود و با وجود این در مصر یک ظرف سفالین خالی دیده نمیشود. بس این همه ظروف سفالی را چه میکنند؟ هر کدخدائی مأمور است، که در محل خود این ظروف را جمع کرده به منفیس بفرستد و در اینجا ظروف مزبور را پر از آب کرده به محلهای بیآب شامات میفرستند. بدین منوال تمام ظروف سفالین، که در مصر خالی میشود، باین جاهای بیآب میآید. بعد از تسخیر مصر پارسیها راهی بمصر ساختند و، بهطوریکه بیان کردهام، آب در منازل تهیه کردند، ولی در زمان قشونکشی کبوجیه در منازل آب نبود و به پیشنهاد شخص هالیکارناسی کبوجیه داخل مذاکره با پادشاه عرب شد و او قبول کرد، که راه بیخطری برای شاه تهیه کند. اعراب معاهده و قرارداد خود را بهتر از هر ملت دیگر رعایت میکنند و انعقاد قرارداد چنین است: بین دو نفری، که میخواهند قراری منعقد کنند، شخصی میایستد و بر انگشت بزرگ (یعنی ابهام) آن دو نفر، با دم سنگی تیز خطی میکشد، بعد، از لباس طرفین قرارداد قدری پشم برداشته با آن، خون آنها را به هفت پارچه سنگ، که بین متعاهدین چیده شده، میمالد و اسم دو خدا، یعنی دیونیس۱ و اورانی۲ را، میبرد. پس از اجرای این امر یکی از متعاهدین طرف دیگر را به دوستان خود معرّفی میکند و از این زمان آنها وظیفه خود میدانند، که قرارداد را رعایت کنند. از خدایان، اعراب فقط بدو خدا معتقدند: دیونیس و اورانی. دیونیس را آنها ارتالت[۱] و اورانی را آلیلات[۲] مینامند. پادشاه اعراب بعد از عقد قرارداد با رسولان کبوجیه، مشگهائی زیاد از پوست شتر با آب انباشته بعد بر شترها بار کرده به کویر رفت و منتظر لشکر کبوجیه گردید. این خبر صحیح
(۱-۲) - دیونیس در نزد یونانیها خدای شراب بود و اورانی موز، یا حامیۀ علم هیئت، گویا مقصود هرودوت اورانوس بوده، که به عقیدۀ یونانیهای قدیم خدای آسمان بشمار میرفت.