پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۴۴۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

بشنیدند، بطرف سواره نظام هجوم برده پرسیدند، که بکی باید عرایض را بدهند. در این وقت کوروش از دوستان خود آنهائی را، که می‌خواست اهمیت بدهد، یک بیک نزد خود طلبیده گفت: «اگر این مردم، که از عقب ما می‌آیند، عرایضی بشما دادند و دیدید، که مطالب آنها حقّ است، باطلاع من برسانید، تا باهم مطالعه کرده ترضیۀ خاطر عارضین را حاصل کنیم و الاّ به عرایض ترتیب اثر ندهید». اشخاصی را، که کوروش برای این مطلب احضار کرد، با کمال عجله آمدند و شتاب آنها بر ابهت کوروش افزود. فقط (دائی‌فارن)[۱] بواسطه ناهنجاریش پنداشت، که اگر با کندی امر شاه را اطاعت کند، او را مردی مستقل خواهند دانست، ولی پیش از اینکه به گردونۀ کوروش برسد، او یکی از حاملین عصای سلطنت را فرستاد، به (دائی‌فارن) بگوید، که او را لازم ندارد و پس از آن دیگر او را نطلبید. دیگری، که خبر احضار به او دیرتر رسیده، ولی زودتر از دائی‌فارن آمده بود، مورد عنایت کوروش گردید، باین معنی، که او اسبی بوی بخشید.

حاضرین اهمیت این هدیه را فهمیدند و او در نظر جمعی بیشتر محترم شد. چون کوروش به محوّطه‌ای رسید، که وقف بر خدایان است، گاوهای نر را برای زوس و اسبان زیادی برای آفتاب قربان کرده جسد آنها را سوزانیدند و بعد برای زمین قربانی‌هائی، که مغ‌ها معین کرده بودند، و بالاخره برای پهلوانانی، که حماة سوریّه می‌باشند قربانی‌های دیگر سر بریدند (یونانیهای قدیم اشخاصی را، که کارهای فوق‌العاده از آنها سرزده بود، پس از مرگشان پهلوان[۲] می‌گفتند و بعض آنها را نیم خدا دانسته حامی شهر یا ولایتی می‌دانستند. اما معلوم نیست، که کلمۀ سوریّه را از چه لحاظ کزنفون استعمال کرده. تصوّر می‌رود، که مقصود کزنفون سوریه کاپادوکیه باشد، زیرا بعض مورّخین دیگر یونانی هم، مانند هرودوت، اهالی کاپادوکیه را سریانی نوشته‌اند و کاپادوکیه در این زمان جزو مستملکات کوروش بود، و حال آنکه راجع به سوریه کزنفون گوید، که کوروش بعد از این زمان بآن مملکت لشکر کشید. م.).



  1. Daipharne.
  2. Heros.