برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۴۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
قسمت دوم ـ مشرق قدیم

میان آنها پدید آورد، به اینجاها اشخاص یا مردمی می‌آمدند که از مشرق یا مغرب رانده شده بودند. بنابراین در اینجاها مردمان گوناگون توطن یافتند و بعد از برقرار شدن در مساکن خود، چون الفت نژادی نداشتند و دریا هم رقابت تجارتی بین آنها ایجاد می‌کرد، نمی‌توانستند دولت واحدی تشکیل کنند، چنانکه در ازمنۀ تاریخی هم می‌بینیم، که شهرهای فینیقی همواره بین خود نزاع دارند و، چون نمی‌توانند در سائر قسمتهای سوریه منتشر شوند، بطرف مغرب رفته در جزائر دریای مغرب مانند قبرس، سیسیل، مالت، ساردین و غیره و در سواحل دریای مزبور مانند قرطاجنه و اسپانیا سکنی اختیار می‌کنند. از این جهت بود، که مردمان کم جمعیت سوریه جدا از یکدیگر زندگانی می‌کردند و خیلی دیرتر از بابلیها و مصریها بعرصۀ تاریخ قدم گذاشتند، بعد هم از خود نه تمدنی ایجاد و نه دولت بزرگی تشکیل کردند. در ابتداء اینها در تحت نفوذ بابل درآمدند و بعد از آن، همین‌که مصر متوجه این صفحات شد، جزو دولت مصر گردیده تا اندازه‌ای رنگ تمدن آن را پذیرفتند. کلیّة باید در نظر داشت، که، چون سوریه بین ملل قوی واقع بود، این موقع آن را مجبور می‌کرد تمدنهای همسایه‌ها را گرفته در خود جمع کند و نیز، چون سواحل شرقی دریای مغرب را داشت، تمدنهای مأخوذه را باهم تلفیق و ترکیب کرده بمغرب می‌برد. از این راه تمدن مشرق قدیم (نه تمدن بابلی یا مصری فقط) از مشرق بمغرب رفت. این تمدن، چنانکه از تاریخ معلوم است، تا سواحل اقیانوس اطلس سرایت کرد و بواسطۀ قرطاجنه، که از مستعمرات فینیقی‌ها بود، به نومه‌دی[۱] یا الجزائر[۲] امروز و موری‌تانی[۳] یا مراکش کنونی رسید و، پس از آن در ازمنۀ بعد، به جاهائی از افریقا منتشر شد، که حالا موسوم به گی‌نه[۴] است.

آسیای صغیر همچنین موقعی در جای دیگر آسیا داشت، زیرا مانند سوریه این شبه جزیره هم از مردمان گوناگون مسکون بود و اینها، پس از اینکه تابع تمدّن بابلی شدند، تمدن مشرق را در بحر الجزائر و صفحات مجاور آن ساری و جاری کردند و به‌وسیله اتروسک‌ها، یعنی مهاجرینی که از اینجا بطرف مغرب رفتند، عنصر


  1. Numedie
  2. Algerie
  3. Mauritanie
  4. Guinee (غانه).
۲۷