حاضر شده اوامر کوروش را مجری دارند و در آنجا بمانند تا زمانی، که او آنها را مرخص کند. حالا هم این ترتیب محفوظ است. کلیة مقصود کوروش از ترتیباتی که میداد این بود: حکومت خود و پارسیها را محکم کند. از این جهت شاهانی، که بعد از او آمدند، این ترتیبات را حفظ کردند. این تأسیسات مثل چیزهای دیگر بشر است. اگر شاهی خوب باشد، قوانین کاملا اجرا میشود و الا در اجرای آن مسامحه میکنند. بعد کوروش اشخاصی را بمشاغل اداری گماشت، مثلا تحصیلدار مالیاتها، متصدیان خرج، مفتشین کارهای عمومی، خزانهداران و ناظرین آذوقه عمومی. اسبها و سگان را به اشخاصی سپرد، که میتوانستند بهتر این حیوانات را برای خدمت حاضر کنند. راجع به اشخاصی، که معاونین کوروش بودند، این عقیده برای او حاصل شد، که نباید نظارت و تفتیش اعمال آنها را بدیگری واگذارد، بلکه باید این کار را خودش انجام دهد و، چون انجام این عهده فراغتی لازم داشت و کوروش میدید که، اگر بجزئیات یک رشته کار هم بخواهد مستقیما برسد، این فراغت برای او باقی نخواهد ماند، ترتیب اداره کردن قشون را اتخاذ کرد: چنانکه در سپاه مراتبی هست و هر رئیس ما فوق به رؤساء ما دون دستور میدهد، تا بالاخره رئیس کل فقط به چند نفر فرمانده ده هزار نفری فرمان میدهد، همین ترتیب را در اداره کردن سایر امور مقرر داشت و دوستان خود را دعوت کرد، موافق آن رفتار کنند، تا فرصتی برای او و خود آنها حاصل شود. او اوقات فراغت را بتوجه و مراقبتی، که در احوال خود و اطرافیان خود داشت، صرف میکرد. در نتیجۀ این مراقبتها او موفق شد، که اشخاصی در دربار حاضر شوند و وظایف خودشان را نسبت به خدایان و مردم انجام دهند. مخصوصا او دیانت را تشویق میکرد، چنانکه شغل مغان را برقرار داشت و به عبادت و قربانی کردن اهمیت داد، زیرا یقین کرده بود، که اگر اشخاص متدیّن به او نزدیک شوند، کمتر از کسان بیدین میتوانند به او ضرر رسانند. بعد او جدّ میکرد، که مردم نسبت به یکدیگر عادل باشند و توجّهی مخصوص به دادرسی مبذول میداشت. برای او یقین حاصل