«پادشاه خوب مانند پدر است. چنانکه پدران میخواهند اولادشان سعادتمند باشند، کوروش هم بما پندهائی داد، که، اگر بکار بریم باعث خوشبختی ما خواهد بود، ولی چون چیزی را، که میخواست بگوید، مبهم بیان کرد، من برای اشخاصی، که مقصود را نفهمیدند، قائم مقام او میشوم. این وضع را در نظر گیرید: یک شهر دشمن را آیا میتوان با قشونی، که فاقد اطاعت جنگی باشد، گرفت؟ از یک شهر دوست آیا میتوان با چنین سپاهی دفاع کرد؟ اردوی غیر مطیع آیا توانسته فتحی بکند؟ آیا مردانی، که هرکدام از آنها فقط بفکر خودش است، در جدالی غالب شدهاند؟ مردمی که خواستهاند، بشخصی بهتر از خودشان اطاعت نکنند، آیا در کاری بهرهمند بودهاند؟ چه شهری، چه خانهای خوب اداره شده؟ کدام کشتی بمقصد رسیده؟ اموالی، که در تصرّف ما است، بچه وسیله بدست آمده؟ آیا جز بوسیلۀ اطاعت ما از سرداران ما بوده؟ روز و شب بحکم رئیسمان به جائی، که لازم بود، میرفتیم و در ترتیبات ما نقصانی نبود، اگر اطاعت برای تحصیل ثروت مهمترین شرط است، بدانید، که برای حفظ آنچه بدست آمده، اهمیت آن بیشتر است. سابقا بعضی از شما فقط مأمور بودند و امری صادر نمیکردند، ولی حالا هرکدام فرمان میدهد، منتهی یکی بعدّهای بیشتر و دیگری بعدّهای کمتر.
چون همه مایلیم، که این عدّه اطاعت کند، بس همه باید اطاعت از مقامی کنیم، که بر ما ریاست دارد، اما یک تفاوت بین ما و بندگان هست. بندگان از عقب آقایانشان با اجبار میروند، ولی ما، اگر میخواهیم آزادانه رفتار کنیم، باید چیزی را، که در خور ستایش است بجا آریم. شما خواهید دید شهری، که تابع یک نفر نیست، اگر بخواهد تابع قوانین دشمن نشود، باید از رجال خود اطاعت کند. پس باید آنچه را، که او حکم میکند، مجری داریم و باید فهمید، که کوروش آنچه در خیر خود میکند، در خیر ما نیز میباشد. زیرا منافع ما مشترک است و دشمن ما هم نیز».
تأسیسات کوروش
(کتاب ۸، فصل ۱) پس از نطق کریسانتاس همه عقیدۀ او را تأیید کرده مقرر داشتند، که همهروزه نجباء در دربار