برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۳۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
مدخل

تمدنهای قدیم با ظهور مذهب مسیح شروع گردید و با انتشار اسلام خاتمه یافت.

از این جهت است که محققین تاریخ مشرق کهن را بسه قسمت تقسیم میکنند:

۱ - مشرق قدیم. ۲ - مشرق مسیحی. ۳ - مشرق اسلامی. برای روشن بودن این معنی کافی است نظری به ممالکی، که دو تمدّن بزرگ مصری و بابلی را پرورده‌اند، بیفکنیم. در مصر زبان قبطی، که یک زبان طبقۀ سوم بود، یعنی از زبانی آمده بود، که زادۀ زبان قدیم مصر است، در قرن هفدهم میلادی بکلی مرد.

در بین النهرین (کلدۀ قدیم) از تمدن سومریها، اکدیها و کلدانیها اثری باقی نمانده.

چنین است نیز حال سوریه نسبت به فینیقی‌ها. امّا در آسیای صغیر، ایران و آسیای وسطی تأثیر عربیّت کمتر بود، زیرا زبانهای مردمان این ممالک محفوظ ماند و سکنۀ این ممالک چیزهای زیاد از عادات و اخلاق سابق خودشان حفظ کردند. جهات این تفاوتها زیاد است و سبب اصلی را باید از اینجا دانست، که این مردمان نه سامی‌نژاد بودند و نه عناصر سامی در اینجاها مانند مصر و کلده زیاد بود. راجع به ایران بی‌تردید می‌توان گفت، که، علاوه بر محفوظ ماندن زبان، بسیاری از عادات و آداب ایران قدیم در میان سواد مردم و خصوصا در ایلات و عشایر ایرانی هنوز زنده است.[۱]


  1. علاوه بر عادات و آدابی، که مانند عید نوروز و امثال آن در تمام ایران محفوظ است، عادات و رسومی در برخی از ولایات یا در میان ایلات باقی مانده، که ما از آن اطلاع نداریم، برای مثل جائی را از کتاب هرودوت ذکر میکنیم: مورّخ مذکور گوید وقتی که ماسیستیوس، یکی از سرداران نامی ایران، در پلاته کشته شد، تمام قشون ایران عزادار گردید و علامت عزا چنین بود، که سپاهیان موهای سروصورت را بریدند و یال اسبان را چیدند. نگارنده در ابتداء تصوّر می‌کرد، که هرودوت اشتباه کرده، زیرا اکنون در میان مردم علامت عزاداری از جمله این است، که موها را نمیزنند (یا باصطلاح کنونی اصلاح نمی‌کنند)، بعد برحسب اتفاق در مجلسی، که برای فاتحه منعقد شده بود، صحبت از انواع عزاداری به میان آمد و یکی از رؤسای ایل بختیاری اظهار کرد، که تا بیست سال قبل معمول ایل مزبور چنین بود، که در موقع عزاداری موهای سر را می‌بریدند ویال اسبان را می‌چیدند، ولی بحکم ایلخانی وقت این آداب منسوخ شد. این نوع عادات و رسوم، که از قدیم مانده، در ولایات و ایلات ایران زیاد است و، اگر کسی تحقیقاتی در این باب کرده عادات را ضبط و با نوشته‌های مورّخین عهد قدیم مقایسه کند، این نکته روشن خواهد بود.
۲۲