برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۳۸۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

یکی از مستحفظین ارک بود، راهی را، که از قلعه بطرف رود سرازیر می‌شد، خوب می‌دانست، راهنما گشت و کلدانیها و پارسی‌ها به‌وسیله این پارسی داخل قلعه شده آن را گرفتند. (بالاتر گفته شد، که مقصود کزنفون از کلدانیها خالدها است. این‌ها از بومیان ارمنستان قبل از رفتن ارامنه بدانجا بودند. م.). وقتی که این خبر در میان لیدیها منتشر شد، دیوارهای شهر را رها و از شهر فرار کردند. در طلیعۀ صبح کوروش وارد شهر شده امر کرد هر سپاهی در صف خود بماند. کرزوس، که بقصر خود پناه برده بود، کوروش را فریادزنان نزد خود طلبید، ولی کوروش قراولانی برای حفاظت کرزوس گماشته خود بطرف ارک، که در تصرّف سپاهش بود، رفت.

پس از اینکه بدانجا رسید، دید، که پارسی‌ها قلعه را خوب حفظ می‌کنند، ولی کلدانیها اسلحه را انداخته باین طرف و آن طرف از پی غارت می‌دوند. او در حال سرکردگان آنها را طلبیده امر کرد از لشکرش خارج شوند و چنین گفت: «من هرگز بر خود هموار نخواهم کرد کسانی، که اطاعت نظامی ندارند، بیش از دیگران سهم ببرند.

بدانید، که، چون شما در این سفر از دنبال من آمده‌اید، مصمم بودم، شما را از همه کلدانی‌ها غنی‌تر کنم، ولی تعجب هم مکنید، اگر ببیند، که در حین بیرون رفتن از لشکر من، مورد حمله کسانی، که از شما قوی‌ترند، واقع شده‌اید». کلدانیها، چون این بشنیدند، سخت ترسیده از کوروش با تضرّع خواستند، که از تقصیر آنها بگذرد، باین شرط، که هرچه به یغما برده‌اند، پس بدهند. کوروش گفت: «من باین غنائم احتیاج ندارم، ولی، اگر می‌خواهید شما را عفو کنم، تمام این غنائم را به کسانی، که در قلعه به قراولی مانده‌اند، بدهید، زیرا اگر سربازان ببینند، که پاداش آنهائی که در سر خدمت مانده‌اند، بیش از دیگران است، روش کارها خوب خواهد بود». کلدانیها چنین کردند و سربازان مطیع دارای انواع چیزهای گرانبها شدند.

صحبت کوروش با کرزوس

(کتاب ۷، فصل ۲) بعد کوروش امر کرد، کرزوس را بیاورند و همین‌که او کوروش را دید گفت: «درود بر تو ای آقای من، اقبال این عنوان را برای تو ذخیره کرده و مرا مجبور داشته

تاریخ ایران باستان جلد ۱