بباد داده. حالا بگوئید، آیا برای اینکه هرکس کوشش کند، بهتر نیست، که در تقسیم پاداش و نتائج فتح به لیاقت معتقد باشیم.
کریسانتاس، که هم تیم بود، برخاسته پیشنهاد کوروش را تأیید کرد، بعد از او فرولاس[۱] که یک نفر پارسی از طبقۀ عوام و دوست کوروش بود و صفات جسمانی و روحانیاش او را با اشراف مساوی میداشت، نیز نطقی کرد و بر له پیشنهاد رأی داد، پس از آن همه رأی دادند و این قاعده پذیرفته شد.
بعض فرماندهان گروهانها برای سربازان خود بازیهائی ترتیب میدادند، که در آن واحد ورزش بود و هم نظم و ترتیب را در میان سپاهیان استوار میکرد. هر دفعه که کوروش در این بازیها حاضر میشد، از ورزیدگی قشون خود غرق شعف میگشت و بعد تمام گروهان را به سر سفرۀ خود دعوت میکرد.
این تشویق باعث شد، که چنین بازیها در تمام گروهانها متداول گشت.
آمدن سفرای هند نزد کیاکسار
(کتاب دوّم، فصل ۴) روزی، که کوروش بسان قشون مشغول بود، رسولی نزد او آمده اطلاع داد، که، چون سفرائی از طرف هندیها نزد پادشاه ماد آمدهاند، او کوروش را میطلبد و تقاضا میکند، که بیدرنگ نزد وی رود. رسول را مأمور کرده بودند لباس فاخری به کوروش بدهد، که او با این لباس بقصر پادشاه درآید[۲] کوروش دستهای از قشون خود برداشته، نزد کیاکسار رفت و، چون پادشاه ماد او را در لباس ساده دید، ایراد کرد، که چرا لباس ارغوانی او را نپوشیده و این رفتار باعث سرافکندگی او در پیش سفرای هند خواهد شد. کوروش جواب داد: «اگر لباس ارغوانی پوشیده طوق و یاره استعمال میکردم، ولی دیر فرمان تو را بجای میآوردم، آیا بهتر از آن بود، که همین امروز با قشونی، که حاضر است اوامر تو را فورا انجام داده آمدهام». کیاکسار را این جواب خوش آمد و امر کرد در حال سفرای هند را داخل