پرحرفی و خارج شدن از مطلب برای طرفین دعوی ممنوع بود ولی قاضی فرجه داشت که تحقیقات کند و شهادت شهود را بشنود طرفین حق داشتند از قاضی شکایت کنند قضات حق داشتند که از مقامات عالیه ولایت اجرای عدالت را بخواهند شاه دادرس نهائی بود و چنانکه گفته شد سالی دو مرتبه به عرائض مردم حضوراً رسیدگی میکرد مردم میتوانستند از حکم شاه به خود شاه شکایت کنند و در این موارد شاه از تخت به زیر آمده حکمیت را به مؤبذان مؤبذ رجوع میکرد اگر شکایت وارد بود شاکی را راضی میکردند و الا او مورد سیاست واقع میشد.
انوشیروان توجه خاصی به عدالت داشت و غالباً بشخصه به شکایات میرسید.
۵-چاپارخانهها
ترتیب این اداره بهطوری بود که در تشکیلات دورۀ هخامنشی مذکور شد خلفای بنی عباس نیز کاملاً این ترتیب را از دوره ساسانی اقتباس و اداره برید درست کردند در چاپارخانهها اسب بقدر کفایت بود راههای مملکتی حفظ و تعمیر میشد در کوهها چاپار پیاده و در کویرها چاپارهای شترسوار معمول بود و لیکن باید در نظر داشت که فقط دولت از چاپارخانهها استفاده میکرد بدین معنی که فقط اشخاص رسمی را حرکت میدادند و مرسولات دولتی را حمل مینمودند.