مطلاّ و مفضض، جامها و گلدانهای زرّین، البسۀ ارغوانی فاخر، جواهرات قیمتی بمعبد مزبور نیاز کرد و هدایای زیاد، که از جمله گردنبند و کمربند زنش بود، با مجسمۀ شیری، که از طلا ساخته بودند و ده تالان وزن داشت،[۱] بمعبد مزبور فرستاد (قیمت این هدایا، بهطوریکه نوشتهاند، به پول امروزی میلیونها تومان میشده. م.) اگرچه جواب غیبگوهای جاهای دیگر باین صراحت نبود، باز پادشاه لیدی برای معابد آنها هم هدایای زیاد فرستاد. پس از آن وقتی، که نوبت سؤال دوّم رسید، (پیتی) دلف جوابی داد، که گنگ و ذو وجهین بود. توضیح آنکه پیتی گفت:
«اگر پادشاه لیدیّه با کوروش جنگ کند، دولت بزرگی را منهدم خواهد کرد، پادشاه باید تشخیص دهد، که قویترین یونانی کدام است و با او متحد گردد». کرزوس از این جواب بسیار خوشنود شد، چه پنداشت، که مقصود از دولت بزرگ پارس است و باز هدایائی برای معبد دلف فرستاده در دفعۀ سوّم سؤال کرد، که آیا سلطنت او دوام خواهد داشت؟. غیبگوی دلف جواب داد: «وقتی که قاطری پادشاه لیدیها گردد، تو، ای لیدی سست پا، برو بطرف هرموس سنگی،[۲] درنگ مکن و خجل مباش از اینکه ترسو قلم بروی». این جواب بر شادی کرزوس افزود، چه پیش خود گفت، که هرگز قاطری بر لیدیّه سلطنت نکند و با این حال سلطنت برای من و دودمانم باقی خواهد ماند. پس از آن کرزوس بنا بر جواب اوّلی درصدد جلب دول یونانی برآمد. اوضاع داخلی آتن بسبب (پیزیسترات) جبار چنان بود، که این دولت نمیتوانست کمکی کند. این بود، که کرزوس سفیری به اسپارت روانه کرده خواستار کمک گردید.
سابقا کرزوس مقدار زیادی طلا برای ساختن مجسمه آپلن به اسپارت داده و حالا متوقع بود، که اسپارت در این موقع تلافی کند. اسپارتیها سفیر را خوب پذیرفته هدایائی را، که پادشاه لیدی فرستاده بود، قبول کردند، ولی راجع به اتحاد با او بر ضدّ کوروش جواب مبهمی داده گفتند، در تهیه فرستادن لشکری خواهند شد و کاسۀ بزرگی از مس برای پادشاه لیدی فرستادند، ولی این کاسه بمقصد نرسید،