و متنفذین یونان آن سؤال را، چنانکه میخواستند، تعبیر کرده طرفدار زیاد برای اجرای عقیده خود مییافتند (موارد زیادی از این سؤالات پائینتر ذکر شده).
ترتیب غیبگوئی پیتی در معبد دلف چنین بود: وقتی در زمین این معبد شکافی مانند چاه پدید آمد، که از آن سابقا صداهائی بلند میشد. چون یونانیها این شکاف و صداها را حادثۀ خارق عادت میدانستند، سهپایهای بر در چاه نصب کرده دختری را بر سهپایه مینشاندند و او از ابخرهای، که از چاه متصاعد میشد، بحال اغما افتاده حرفهائی میزد و کاهنان معبد این گفتهها را نوشته به سئوالکنندگان میدادند. معلوم است، که، چون کهنه معبد از وقایع خوب مطلع بودند، سعی میکردند، جوابها موافق سؤالات یا لااقل ذو وجهین باشد، تا بتوان آن را موافق وقایع بعد تعبیر کرد. بعدها، چون یک نفر یونانی به عفت (پیتی) سوء قصد کرد، قرار دادند، که بجای دوشیزه پیرزنی روی سهپایه بنشیند. هرودوت گوید (کتاب اوّل، بند ۴۷): رسولان کرزوس موافق دستور او رفتار کرده در روز مقرّر سؤال کردند، که کرزوس چه میکند. پیتی بشعر هشتپائی[۱] چنین جواب داد: «من عدد ریگهای دریا و مقدار آب آن را میدانم، من فکر لال و کر را درمییابم، من صدای کسیرا، که حرف نمیزند میشنوم، بوی لاکپشتی به مشامم میرسد، که با گوشت بره بریان میکنند و در میان دو ظرف مفرغی از بالا و پائین واقع است».
بعد هرودوت گوید (همانجا بند ۴۸-۷۱) سؤال موافق جواب درآمد، زیرا کرزوس امر کرده بود در همان هنگام، که از آپلّن رب النوع یونانیها در معبد دلف این سؤال را میکنند، لاکپشتی را با گوشت برّه در ظرف مسی کباب کنند (این جواب یونانیها را غرق شعف و شادی کرد، چه معبد دلف برای آپلن خدای یونانی ساخته شده بود و یونانیها برای او پرستشی مخصوص داشتند. م.)[۲] کرزوس برای اینکه تقدس خود را ابراز کند، امر کرد سه هزار حیوان قربان کردند، تخت