چسبیده بیاینکه جوش خورده باشد.[۱] زبانهای پیوندی عبارتند از: ۱ - زبانهای سامی مانند عبری و عربی و در عهد قدیم از زبانهای بابلی، آسوری، فینیقی، زبان اهالی قرطاجنه، حمیری و عربی. ۲ - زبانهای ملل هند و اروپائی، یعنی زبانهای آریانهای هندی - آریانهای ایرانی - یونانیها - ایطالیائیها و غیره، چنانکه بالاتر ذکر شد. علماء فقه اللغه بنا بر تحقیقاتی که راجع به گذشتههای زبانها کردهاند باین عقیده میباشند که زبانهای گروه سوّم از مراحل زبانهای گروه اوّل و دوّم گذشته تا به این درجه رسیده، یعنی زبانها مستقلا ترقّی کرده و به مرحلهای درآمدهاند که اکنون مشاهده میکنیم. این را هم باید گفت که تمام زبانها از سه مرحلۀ مزبوره نگذشتهاند زیرا زبانهائی مشاهده میکنند که در مرحلۀ اولی یا دوّم مانده یا قبل از رسیدن به درجۀ سوّم از میان رفتهاند. بالاخره زبانهائی هم یافتهاند که در مرحلۀ بین بین واقعاند و باید آنها را زبانهای مختلط نامید.
به شهادت تاریخ، ملل مترقّی آنهائی بودهاند که زبانشان بیشتر ترقّی کرده بود و نیز در قارّههای قدیم دیده میشود که هر زمان دو ملت باهم طرف شدهاند ملتی که زبانش کاملتر بوده بر دیگری غلبه یافته. برای مثل چند مورد را ذکر میکنیم: در ابتدای ازمنۀ تاریخی مرکز تمدّنی در کلده ایجاد شد. سومریها موجد این تمدّن بودند و زبانشان ملتصق بود. بعد سامیها که زبانشان پیوندی بود
- ↑ برای نمونه فعلی را به زبان پارسی که زبان پیوندی است با فعلی از ترکی آذربایجانی که زبان ملتصق است مترادفا صرف میکنیم: رفتن - ریشهاش (رُو) گِدْماخ - ریشهاش (گِدْ) میروم - رفتم - میرفتم - رفتهام - رفته بودم گدِرم - گِدْدِم - گِدِرْدِم - گِدْمِشم رونده - رفته - برو - بروم گِدْمِشْدِم - گِدَنْ - گِدْمِشْ - گِدْ - گِدَمْ از این صرف به خوبی دیده میشود که بر ابتدای ریشۀ (گِدْ) چیزی علاوه نشده و بر آخر آنهم هرچه افزوده ریشه را تغییر نداده و فقط با فتحه یا کسره بریشه چسبیده، ولی در زبان پارسی بر ابتداء یا انتهای ریشه که (رُوْ) است یک یا چند هجا علاوه گشته و ریشه هم تغییر کرده تا با هجاهای بعدی جوش بخورد چنانکه (و) بواسطۀ (ت) مبدّل به (ف) شده. این نکته را باید در نظر داشت که در ترکیب کلمه توجه به حروف بیصدا یا مصمّت است. این حروف را استخوان لغت میدانند و حروف صدادار یا مصوّت را که از جمله فتحه و کسره است عضلات و غضروف آن محسوب میدارند.