مذکور تقدم با بزرگ فرماندار گردیده و دیگر اینکه انوشیروان حکمهای اسکندریه را که به ایران پناهنده شده بودند غالباً در بارگاه خود میپذیرفته و با آنها صحبت فلسفی و مذهبی میداشته و روحانیون آن زمان نظر به ابهت و عظمت انوشیروان با نظر اغماض باین رفتار او مینگریستند مشاغل درباری موافق اطلاعات ناقصی که بما رسیده اینها بوده دریکبذ (وزیر دربار) خوان سالار (ناظر) آخور سالار (میرآخور) پشتیکبان (مستحفظ) پشتیکبان سالار (رئیس مستحفظین) شاهبان (قوشچیباشی) میبذ (آبدارباشی) پزش خوار (جشنده طعام) سن کاپان (پیشخدمت) [۱]دربان (قاپوچی) و بهطوریکه از منبع ارامنه ذکر میکنند شغلی نیز بوده که دارنده آن را در اندرزبذ میگفتند و تصور میکنند که رئیس تشریفات درباری بوده در مجالس سرور نیز ترتیب همان بود مدعوین موافق رتبههای خود در جاهائی که معین شده بود میایستادند و خرمباش بخوانندگان و سازندهها امر میداد که فلان لحن را بسرایند مغنیها و سازندهها مقام محترمی در دربار داشتند و در جشنها حاضر میشدند حتی در موقع شکار جزو ملازمان شاهی بودند شکار در موقع صلح یکی از تفریحات عمدۀ سلطنتی بود و پارکهای بزرگی ترتیب میدادند که پر از همه قسم شکار بود مثل آهو و گورخر و شیر و ببر و گراز و غیره و از طیور طاوس و قرقاول و کبک و غیره وافر بودند. ترتیب پذیرفتن سفرای خارجه ازاینقرار بود: وقتی که سفیری وارد سرحد ایران میشد سرحددار مقصد و مقصود آن را پرسیده بمرکز اطلاع میداد و هیئتی از مرکز برای پذیرائی سفیر روانه سرحد میشد و در تمام مدت مسافرت سفیر مستحفظین مخصوصی برای محافظت او همراه بودند این مهماندارها و مستحفظین در ظاهر برای احترام و در باطن از این جهت معین
________________________________________
- ↑ این کلمه از منبع ارمنی رسیده است.