و نیز استنباط میشود، که پارتیها در زمستان جنگ را دوست نداشتند (کتاب آنتونیوس از قول پلوتارک، بند ۴۰) ، ولی جنگ فرهاد دوّم با آنتیوخوس سیده و جنگ بلاش اوّل با پهتوس برخلاف این قاعده در زمستان روی میدهد (بکیفیّات این جنگها در قسمت تاریخی این کتاب رجوع شود). جهت این قاعده از اینجا بود، که پارتیها در تیراندازی مهارت داشتند و چون زه کمانها از رطوبت زمستان سست میگشت، آنها نمیتوانستند از این مهارت خود نتیجۀ مطلوب را بگیرند.
پارتیها حرارت آفتاب را خوب تحمّل میکردند و بیش از رومیها از این حیث بردبار بودند، چنانکه دیوکاسّیوس گوید (کتاب ۴۰، بند ۱۵) رومیها تصوّر میکردند، که پارتیها برای تحمّل گرمای شدید دوائی میخورند، زیرا میدیدند، که پارتیها زودزود آب نمیآشامند و آب زیاد هم با خود برنمیدارند، ولی باید گفت، که این تصوّر مبنائی نداشته، تحمّل و بردباری پارتیها از عادات آنها به سختیهای جنگ بوده. این هم طبیعی است زیرا پارتی یعنی یک مرد جنگی و دولت پارت یعنی یک اردوی نظامی. بهمین جهت پارتیها صلح متمادی را دوست نداشتند و شاه جنگجو را بر شاهی صلحطلب ترجیح میدادند و نیز از این جهت بود، که در هشت جنگی، که رومیها با پارتیها کردند، فقط در یکی بهرهمند گشتند و آنهم در زمان اعلی درجۀ انحطاط دولت پارت (جنگ آویدیوس کاسّیوس با پارتیها). در باقی جنگها در دشت نبرد شکست خوردند یا پارتیها، بیاینکه داخل جنگ شوند، چنان دشمن را مستأصل کردند، که جنگ به عقبنشینی رومیها خاتمه یافت. چون کیفیّات تمامی این جنگها در قسمت تاریخی این کتاب گفته شده، تکرار را زاید میدانیم. فیل جنگی در قشون پارتی استعمال نمیشد، شاید پارتیها هم مانند اسکندر عقیده بمفید بودن این حیوان در جنگ نداشتند و، چنانکه در کتاب دوّم و سوّم این تألیف گذشت، کراراً فیلها از جهت برداشتن زخمهای زیاد برگشته به قشون خودی بیش از قشون بیگانه زیان میرسانیدند.
از ارّابهها یا گردونههای داسدار دوره هخامنشی نیز خبری نیست و باید