پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۷۰۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

غربی خبری روشن نرسیده، ولی چنین بنظر می‌آید، که بعض ممالک مانند پارس و ماد و خوزستان باجی نمی‌پرداختند، ولی شاهان اشکانی از آنها هدایائی می‌گرفتند.

برخی دیگر علاوه بر فرستادن قشون باجی هم می‌دادند. امّا نویسندگان شرقی در این باب متّفق‌القول‌اند، که مزیّت شاهنشاه اشکانی بر سایر پادشاهان فقط از این حیث بود، که اسم او را مقدّم می‌نوشتند. فردوسی دورتر رفته گوید: «نکرد ایچ یاد این از آن، آن از این» . ترتیب تقدّم و تأخّر پادشاهان دست‌نشانده هم معلوم نیست جز آنکه پادشاه ارمنستان حائز مقام سوّم بود (نویسندگان ارمنستان). در باب پادشاه ماد کوچک یا آذربایجان اگرچه تصریحی نیست، ولی ظنّ قوی این است، که مقام درجۀ دوّم را داشته. از حرف بلاش اوّل، که بالاتر گذشت، چنین استنباط می‌شود. در باب اطاعت و تمکین پادشاهان دست‌نشانده از شاهنشاه پارت باز اطّلاعات کافی نداریم، ولی از یکی دو جای نگارشات نویسندگان غربی چنین برمی‌آید، که پادشاهان دست‌نشانده پارتیها را دوست نداشته‌اند:

اوّلا چنانکه بالاتر گذشت گفته‌اند، که پومپه سردار روم روابطی با ماد و خوزستان ایجاد کرد و همین اقدام یکی از جهات کدورت دولت پارت از او گردید و دیگر، وقتی که آنتیوخوس سوّم سلوکی می‌خواست با اشکانیان جنگیده، آنها را به اطاعت درآورد، پادشاهان ماد و پارس و بعض دیگر نزد او رفته اظهار همراهی و مساعدت با او کردند، از خشونت پارتیها نالیدند و نیز هنگامی، که آنتیوخوس سی‌ده با فرهاد دوّم می‌جنگید، چند پادشاه مشرق زمین باستقبال او آمده خودشان را باختیار پادشاه سلوکی گذاشتند (صفحۀ ۲۲۳۷). در اینکه پارتیها از مادی‌ها و پارسیها خشن‌تر بوده‌اند، حرفی نیست، ولی همراهی این پادشاهان، اگر چنانکه نوشته‌اند، صحیح بوده باشد، جهت دیگری هم داشته. دولت سلوکی، چنانکه در باب سوّم کتاب سوّم این تألیف ذکر شده، از زمان بعد از سلکوس اوّل نیکاتور رو به تجزیه شدن گذارد و این حال برای او تا زمان زوالش باقی ماند.

بنابراین طبیعی بود، که پادشاهان ماد و پارس و غیره می‌خواستند سروکارشان