تقصیری نداشتهاند و قرار داد، که هر سه بروم آمده در آنجا اقامت گزینند و برای آسایش آنها مقرّر داشت، مبلغی کافی به آنها داده شود و خانوادهشان مقام محترمی را دارا باشند.
دیوکاسّیوس گوید (کتاب ۶۶، بند ۱۱) ، که نامه بلاش به وسپاسیان چنین شروع میشد: «ارشک شاهنشاه به فلاویوس وسپاسیان سلام میرساند» و امپراطور از راه استهزاء در جواب نامه نوشت: «فلاویوس وسپاسیان به ارشک شاهنشاه سلام میرساند» . اگر روایت دیوکاسّیوس صحیح باشد، استهزاء قیصر روم از اینجا بوده، که بلاش قیصر را فقط باسم خوانده و عناوینی برای او قائل نشده و دیگر خود را شاهنشاه مطلق گفته نه شاهنشاه پارت، چنانکه معمول بود.
تاختوتاز آلانها در شمال و غرب ایران
تقریبا در حوالی ۷۵ م. واقعهای رویداد، که بلاش مجبور گردید از امپراطور روم، وسپاسیان، استمداد کند.
شرح واقعه پائینتر بیاید و خلاصه آن عجالة این است:
مردمی موسوم به آلان، که در پشت کوههای قفقاز بطرف شمال سکنی داشتند، از کوههای قفقاز گذشته به قفقازیّه و بعد بآذربایجان و ارمنستان ریخته بقتل و غارت پرداختند. قبل از آنکه از این واقعه مهم صحبت داریم لازم است بدانیم، که این مردم چه قومی بودهاند و مساکن آنها کجا بوده.
نژاد آلانها
آلانها را آس هم نامیدهاند و مردمی، که اکنون در قفقازیّه سکنی دارند و معروف به است یا استین [۱]میباشند، از اعقاب این مردماند. این مردم را سابقاً بعض نویسندگان از نژاد سکائی میدانستند، چنانکه راولینسن در کتاب خود (ششمین دولت مشرق، صفحه ۲۹۱) گوید، که آلانها سابقاً در نزدیکی رود تاناایس [۲] (دن کنونی) و دریاچه پالوسماتید [۳] (دریای آزوف) سکنی داشتند و از سکاها بودهاند، ولی اکنون مسلّم است، که
________________________________________